پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حکایت خردمند اثربخش

محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه)

در روزگاران گذشته در یک روستای دورافتاده در ایران‌زمین مردی زندگی می‌کرد که به خردمندی و خیرخواهی شهره بود و این بلندآوازی و محبوبیت در حد روستا تنها در گفته‌ها و ذهن بافت‌های او نبود، بلکه در میدان عمل و اثر و ساحت زندگی و تجربه زیسته کاملاً عیان و آشکار بود. به راستی، خردورزی و خیرخواهی با هم قرین و قریب هستند. هیچ خردمند عقل پرورده و جان صیقل داده بدخواه و شررسان نیست و برهان و تاریخ چنین کسی را سراغ ندارد. اما محبوبیت و اثربخشی این مرد اندیشه و عمل را دو دسته بر نتافتند؛ یکم، حاسدان. و دوم، حاکمان. حسودان، همواره آلودگی و کاهلی جان و جسم خود را با بروز و پمپاژ حسادت و بخالت «بخل» نسبت به اندیشه‌ورزان و خیرخواهان، نشان داده‌اند و موجب هدر رفت مغزها و متفکران و تباهی ملک و مردم شده‌اند. حسود هم خود هرگز نمی‌آساید و هم خیرین و کوشایان را مانع و رادع از خیر و خردمندی است. و حاکمان نیز مرد خردمند را برنتافتند و تحمل نکردند با تهمت و طعنه به آزار و اذیت وی پرداختند؛ حاکمان دنبال حکومت‌اند نه حکمت. هر حکایتی حکمتی دارد. خردمندی را با اثرهای اصیل آن که همانا خیرخواهی و ارتقای آگاهی است، می‌توان شناخت. مرد خردمند اغلب اوقات در اندیشه و عمل بود و می‌گفت چاره مشکلات در غلبه بر صغارت و خامی اندیشگی و فراموش نکردن اندیشیدن توأم با کوشیدن است. مرد پرتلاش قصه ما سعی می‌کرد بذر خرد و خیر بیفشاند و به آبادی و آبادانی روستا یاری رساند. اما، حاسدان و حاکمان زمانه مانع می‌شدند و روستای جاهل و جامد را بیش از روستای آگاه و آباد دوست داشتند. در تاریخ خواندم مرد دوستدار خرد و خردورزی در حالی که با خود شعر خواجوی کرمانی را زمزمه می‌کرد: «مرا هر آینه لازم بود جلای وطن/چرا که مصلحت کار بیدلان سفرست». اندک اندک روستای خود را به قصد ناکجاآباد ترک کرد.