پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شعر دیگر کارگر نیست!

آرمان افراسیابی (شاعر)

دوران پویایی و پرچمداری شعر به سر آمده که شعر دیگر نه راهبر است نه نجات‌دهنده، نه حملِ محتوا و معناست در حضور غنا... واکاوی این مهم مجال یکی دو خط مربوط نیست که مسکنی است این نوشته، بی‌یکی صد درد در وادی شعر! صافی شعر در معنا و محتوا شکوفه می‌دهد و چه بسا روزانه و سالانه دفترهای شعری فارغ از حمل ادبی محتوا و معنا و زبان، زیبایی و... پا به عرصه ادبیات می‌نهند. ناگفته نماند که سهم گذشتگان در سادگی و سستی شعر کم نیست. شاعری که شعرش چون خود شاعر پیر و فرسوده شده! نوپایگان در شعر آن قدر سطح شعر را پایین آورده‌اند که گاه از پستو شاعری نوپا، بی‌شکل و شالوده جسته به وادی شعر و  در بدترین حال شعر انشاگونه‌ای به فقر چاپ می‌رسانند تا در این وادی شعر و ادبیات مسافری سست با اثری بی‌پایه پا به میدان ادبیات نهد. خیلی از این شاعران درست اثرهایشان واکاوی نشده‌اند. اصل و پویایی یک اثر ماحصل حضور کارگاه‌‌های شعری است با اثرگذاری و سطحی بالا که به اصل شعر  ادبیات درون و ادبیات بیرون پرداخت کند. 
یکی از آسیب‌‌ها نهفته در همین کارگاه‌‌هاست که این کارگاه‌‌ها آیا متاثر از خویش خط و سواد پایه‌گذاری می‌کنند یا پرداخت‌‌های مختلف از حضور شعر و ادبیات در خدمت شاگردان‌شان قرار داده‌اند. کارگاه‌‌هایی که چرخانندگانشان تاریخ و ادبیات را نخوانده‌اند و... دومین نکته مهم ناشرانی است که تعدادشان هم کم نیستند. از هر در و دروازه‌‌‌ای تا زیر بالا خانه‌‌‌ای ناشر روییده یعنی ادبیات ما این همه در رو مفید دارد؟ 
ناشری که فرصت ویراستاری یک کتاب را ندارد یا اصلا فرق انشا یا شعر یا نثر را  نمی‌داند یا می‌داند و... نقش ناقدان در این میان برجسته است که از این دست حضور عده‌‌‌ای از ناقدانِ بی‌سمت و سو  در قالب فیلتر صافی و پویایی شعر بسیار اثرگذار خواهد بود. یعنی یک نوشته پیش از چاپ توان و توانایی یک اثر ادبی را داراست یا گنجانیده در خود؟!
 از قلم نیفتد که گاه همین ناقدان در حق ادبیات ظلم کرده‌اند و اثرهایی را بی‌جهت و به سفارش و گردانندگی شاعر به‌ آذین جلسه‌‌های نقد آبکی به چندمین چاپ رسانده‌اند.‌ چه بسا در این میان عده‌‌‌ای قلم‌فرسا به ورطه فراموشی رفته‌اند که شاعران سست‌نویس سطح مخاطب را به شدت پایین آورده‌اند تا چند اثر خوب و پویا هم گمنام باقی بمانند. از این روست که شعر دیگر کارگر نیست.