پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شهر آرام، شهر سالم

سید چمران موسوی (پژوهشگر شهری)

در کلانشهر تهران، در میان حجم آهن و آجر و امواج سنگین و منفی و سازه‌‌های بی‌روح و کلاف سردرگم که همگان و همیشه بر حسب عادت و به تکرار به دور یکدیگر در حال چرخشیم، در کوچه و خیابان‌‌های نسبتا باریک، در مکان‌‌هایی که هیچ‌‌هارمونی نسبت به یکدیگر ندارند؛ همه جا ماشین و موتور و جمعیت، ماشین‌‌ها یا در ترافیک، یا در حرکت یا پارک شده‌‌‌اند. جمعیت به سرعت در حال مهاجرت و رشد، کارخانه‌‌های اتومبیل سازی به سرعت در حال تولید و پخش محصولات خود و از آن سوی مرزها به سرعت و به وفور ماشین‌‌های لوکس و گرانقیمت در حال تولید و ورود به کشور. همه این‌‌ها سرسام آور و بسیار آزاردهنده شده است و لحظه به لحظه به آن افزوده می‌شود و مثل خوره روح و روان را کم کم سست و پوسیده می‌کند. آیا در این میان چیزی از آرامش و حس زیبایی شناختی باقی می‌ماند؟ آیا این راه پرخطر عمر به صحت و سلامت طی می‌شود؟ در نهایت روزنه امیدی پیداست گو ‌‌‌این‌که از خیلی جهات دیر شده ولی از آن کورسوی امیدی به چشم می‌خورد. چقدر زیبا و دلنشین و قشنگ است انبوه‌سازی‌‌هایی که دقیقا تمامی جوانب مطالعاتی، علمی و مهندسی روز و استانداردهای دقیق دنیا در آن به کار رفته است. حساب چندده سال آینده آن نیز شده است و ظرایف روانشناسی در آن به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه می‌توان به شهرک‌‌های پردیس، پرند، اکباتان، غرب، امید و صاحبقرانیه(اقدسیه) اشاره کرد؛ همچنین بعضی بناهای قدیم همچون کاخ دادگستری تهران، بیمارستان امام خمینی تهران، ساختمان بانک مرکزی، ساختمان وزارت اقتصاد و دارایی و وزارت امور خارجه. در ادامه این گشت و گذار فنی سرک کشیدن به بعضی از شهرک‌‌های شمالی کشور در مناطقی نظیر کلاردشت، امیردشت، امیرآباد، خزرشهر، خزرآباد، سلمان شهر، نمک آبرود، کندلوس و گوهر باران؛ به دلیل رعایت نکات ظریف روانشناسی و طراحی خاص در معماری، انسان امواج مثبت و آرامش را به خوبی حس می‌کند. جالب ‌‌‌این‌که آدم کلافه و خسته و مضطرب و بیمار و سردرگم نمی‌شود. خیابان‌‌های پهن و عریض، فضاسازی‌‌های قشنگ و سرسبز و روح‌نواز، همه چیز سرجای خود قرار دارد، نه ترافیک، نه بوق، نه درگیری فیزیکی، نه مشکل جای پارک، نه دود و آلودگی هوا، نه تصادف مجروحیت و مرگ نه پیگیری و دوندگی‌‌های اداری و بیماری و بالاخره نه دویدن به دنبال صافکار و نقاش. زندگی به آرامی و همه چیز با هماهنگی خاص جریان دارد. این موارد دست یافتنی است و قابل اجرا اگر پیش بینی و چشم‌‌‌انداز آینده را ترسیم کنیم. چرا این شهرک‌‌ها گسترش پیدا نکرد؟ چرا گذاشتیم بعضی شهرها همچون تهران به این روز بیفتد؟ چرا دیروز به فکر امروز نبودیم؟ از عمر بعضی از این شهرک‌‌ها چند دهه می‌گذرد یا ساخت و طراحی آن به سال‌‌های قبل برمی‌گردد ولی به گونه‌ای طراحی شده که گویی دیروز ساخته شده و تا چند ده سال آینده نیز تازه و سرپاست. آیا در معماری و ساخت و سازها در حال حاضر چنین پیش بینی‌‌هایی صورت می‌گیرد؟ جالب است در بعضی از کشورها به سادگی و راحتی کشور ما کسی حق ندارد به دلخواه خود دست در معماری سنتی ببرد یا هر چه دلش خواست آن کند، ساخت و ساز و تخریب کند و بعد هم جریمه آن را بدهد. در شهری مثل تهران که به استناد نظر بعضی کارشناسان از نظر وسعت و جمعیت مجموعه چند کشور را شامل می‌شود، جمع این اقدامات خودسرانه میوه و محصول و سرانجامش چه می‌شود؟