پایگاه اجتماعی چگونه از دست میرود؟
مهدی دهقان نیری- چندی پیش درشبی که ابوالفضل پورعرب؛ بازیگر پیشکسوت سینما وتلویزیون مهمان ویژه برنامه شب یلدا رسانه ملی بود که شوخیهای سخیف یکی از مجریان برنامه موجب ناراحتی وی گردید. درهمان شب نیز شوخی زشت مجری اصلی برنامه به یحیی گلمحمدی موجب عصبانیت هواداران پرسپولیس وحتی استقلال و بازیکنان رقیب پرسپولیس نیز گردید. این شوخیهای سخیف از سوی کسانی صورت گرفت که در قحطالرجال سیمای ملی تریبون در اختیار گرفتند؛ استندآپ کمدینهایی که در غیاب مجریان محبوب و با تجربه صداوسیما -که یا از این سازمان کنار گذاشته شدند ویا خود ترجیح دادند با رویههای این سازمان همراه نباشند- به چهرههای نه چندان دلچسب این رسانه تبدیل شدهاند. این دو مورد به اضافه موارد بسیار دیگری، سبب شد که توجه ها به این سمت جلب شود که صداوسیما با ازدست دادن سرمایههای انسانی خود – که همان خبرنگاران ومجریان مشهور وبا تجربه بودند – و البته اعتبار اجتماعی خود – که همان مخاطبانی هستند که سالهاست که ترجیح میدهند اخبار را از مراجعی غیر از رسانه ملی دریافت کنند- در یک موقعیت ورزشکستگی قرار گرفت؛ امری که سبب شد تا این رسانه عریض و طویل پایگاه اجتماعی خود را از دست دهد وحتی در میان هواداران نظام نیز با ریزشهایی روبهروشود. این وضعیت میتواند هشداری باشد برای دیگر دستگاههای حاکمیتی و درنهایت نظام سیاسی موجود؛ که ازبین رفتن اعتماد عمومی به بخشهای مختلف حاکمیت میتواند ضربه مهلکی به نظام سیاسی بزند. مثال دیگری که میتواند برای این موضوع به ذهن متبادر شود؛ ماجرای به زمین نشاندن یک هواپیمای درحال پرواز و پیاده کردن خانواده علی دایی در یک پرواز بینالمللی است. اتفاقی که موجب شوک، بهت و اعتراض همگان گردید؛ درصورتی که همسر و فرزند علی دایی ممنوعالخروج نبوده و توانسته بودند کارت پرواز دریافت کنند و بخشی از نظام امنیتی کشور به آنها اجازه خروج داده بودند، اما گویی بخشی دیگر از همین نظام، اعتبار بخش دیگر را قبول ندارد و دستور به نشاندن هواپیما میدهند. پیامدهای بینالملی این قضیه با توجه به شهرت و اعتبار جهانی کسی چون علی دایی وضعیت را تلختر نشان میدهد که گویی بخشهایی از نظام اصلا نگران اعتبار آن در فضای بینالملی نیست. از دست دادن افراد تاثیرگذار جامعه؛ یعنی از دست دادن واسطههایی برای تقویت پایگاه اجتماعی نظام سیاسی.
ظاهرا برخی نهادها چندان نگران این ازدست دادنها نیستند. تماشاگران ایرانی مسابقات فوتبال بدون تردید از مهمترین سرمایههای کشور هستند که این روزها اگرچه خود اشتیاق چندانی برای دیدن مسابقات ندارند، اما با برنامهریزی مسئولان فدراسیون فوتبال ( به خصوص در مسابقه دربی پایتخت) نیز از عرصه مسابقات لیگ حذف شدند، تا بخش دیگری از سرمایه اجتماعی کشور در حوزه ورزش نیز دستخوش بیمهری شود.
میتوان به این فهرست برخوردهای تند و امنیتی با چهرههای نامدار حوزههای دیگر از جمله فرهنگ وهنر را نیز اضافه کرد؛ به گونهای که وزیر ارشاد مجبور به ابراز درخواست علنی از این قشر برای حضور در صحنه شد. همه موارد فوق و البته موارد بسیار دیگر به خوبی میتواند نشان دهد که چگونه بخشهایی از یک حاکمیت میتوانند با عملکرد نسنجیده خود، اعتبار آن نظام سیاسی و اعتماد عمومی به آن را کاهش دهند و از این منظر آن را دربرابر تندبادها ضعیف و لاغر کنند.