آیا عکاسی مردمشناسی و اجتماعی کاری اخلاقی است؟
اسماعیل آقاجانی طالش (پژوهشگر مردمشناس) در اینجا از نظر اخلاقِ انساندوستانه بحث رضایت سوژهی عکاسی از مورد سوژه قرار گرفتنش مطرح است. تجربه ثابت کرده است، سوژه مورد عکاسی در غالب موارد رضایتی از ثبت عکس خود ندارد. اگر هم تن به عکس گرفتن از خود داده باشد، این رضایت تحت فشار و متاثر از مسائلی مثل رودربایستی یا جایگاه بالاتر عکاس نسبت به سوژه بوده است که باعث در تنگا قرار گرفتن سوژه عکاسی در مقایسه با فرد عکاس میشود. عاملی که به کاهش تواناییها در تصمیمگیری سوژهی انسانی و ناتوانیاش در بیان نظر منجر خواهد شد.
در واقع میتوان گفت، در غالب موارد انسانها حاضر نیستند تحت روابطی غیررسمی زندگیشان را به دیگران ارائه دهند. یا اگر بحث عکاسی کودکان در این زمینه مطرح باشد، کودکان قدرت انتخابی در ابراز نظرشان در خصوص دیده شدن یا نشدنشان ندارند.
از طرفی زمانی میتوان برای یک عکس وجه مستند از منظر مردمشناسی و اجتماعی قائل شد که سوژه در طبیعیترین حالت خود ثبت شود، امری که عکاس این حوزه را مجاب میکند بدون اجازه از سوژهی خود از او عکاسی کند. در واقع از منظر عکاسی مستند، وقتی این نوع عکاسی با کسب اجازه از سوژهی خود همراه باشد، حالتی مصنوعی از زندگی فرد را بهتصویر خواهد کشید که کاملا مغایر با اصول پژوهش در علوم اجتماعی است. بنابراین در این تناقض اخلاقی باید گفت، وقتی قائل به رعایت کامل مسائل اخلاقی در بحث عکاسیِ مستند باشیم، توان ثبت هیچ عکسی را با این مضمون نخواهیم داشت.
مسئلهی دوم در خصوص بحث مطرح شده، انتشار تصاویر ثبت شده است. هر عکاسی یکی از اهداف مهمی که از عکاسی کردن دارد، دیده شدن اثرش است. در واقع یک عکاس بهعنوان خالق یک اثر یکی از مهمترین اهدافش جاودانه شدن است. این در حالی است که در بحث انتشار تصاویر، مسئله حریم خصوصی مطرح است. یکی از دغدغهها و دودلیهای خیلی از عکاسانِ اخلاقمدار، انتشار تصاویر یا عدم انتشارشان بهخاطر حریم خصوصی سوژههایشان است. برخی عکاسان در این زمینه میگویند، نباید فراموش کنیم این آثار است که باقی میماند و با گذر زمان هم سوژه و هم عکاس از بین خواهند رفت و تنها اثر به عنوان نشانهای برای آیندگان بهیادگار خواهد ماند. برخی عکاسان نیز میگویند، عکاس باید در بحث انتشار تصاویرش برای آنکه آسیب اجتماعی برای سوژهاش فراهم نیاورد، دست به عصا باشد و نکاتی اخلاقی را که بر اساس تجربه بهدست آورده است یا از دیگران بهاو گوشزد شده است، در نشر تصاویرش لحاظ کند.
البته در مبحث انتشار هم موارد متعددی قابل طرح است. گاهی بحث انتشار در یک کتاب یا مقاله علمی مطرح است و گاهی انتشار در فضای مجازی که مورد دوم ترس و هراسِ در قاب دوربین قرار گرفتن را در بین جوامع انسانی مورد توجه برای عکاسی مستند رواج داده است که خود این مسئله نیاز به نوشتهای مفصل در جهت آسیبشناسی دارد و بحث آن در این مقال کوتاه نمیگنجد.
حال به نظر میرسد بنابر مسائلی که عنوان شد و همچنین با توجه به اینکه در روزگار کنونی تَبِ عکاسی از جوامع بومی و محلی افزایش یافته است، لازم است پژوهشگران علوم اجتماعی با انجام مصاحبههایی با گروهها و جوامعی که مورد استفاده برای عکاسی در این زمینه قرار میگیرند، پژوهشهایی را انجام داده تا راهکارهایی را برای رفع آسیبهای احتمالی ارائه دهند.