سیاستگذاری و حکمرانی در ۴۳سال گذشته(بخش سوم)
محسن اورکی کوه شور (دکتری سیاستگذاری عمومی)ازآنجاییکه فاصله زمانی بین دو بخش اول و دوم با بخش سوم این مقال به دلایلی ازجمله حمله روسیه به اوکراین و رخدادهای داخلی دیگر به عهده تعویق افتاده بود و در این فاصله یادداشتهایی بنا به اولویت مسائل روز ازنظر خوانندگان گذشت، اینک و به مناسبت رویداد تاریخی دوم خرداد ۷۶ بخش سوم ازنظر خوانندگان میگذرد.
ج: رویکرد توسعه متوازن با اولویت توسعه فرهنگ گرای سیاست محور
چنانکه در بخش دوم گذشت، به اقتضای جنگ هشتساله و خرابیهای فراوان زیرساختهای کشور از سویی و محاصره سیاسی و اقتصادی که منجر به انزوای بینالمللی و منطقهای ایران شده بود؛ هاشمی رفسنجانی دوران ریاست جمهوری پنجم و ششم را مصروف احیای اقتصاد و توسعه اقتصادی کرد. باوجود دستاوردهای قابلتوجه در زمینه توسعه اقتصادی و جذب سرمایههای خارجی بهواسطه گشایش روابط خارجی؛ به دلیل عدم توجه درخور به مسائل فرهنگی و سیاسی، عدم قانونگرایی و نگاه علی السویه به آحاد مردم، عدم مشارکت فراگیر نیروهای سیاسی در دولت خصوصاً و بهکارگیری نیروهای چپ و خط امامی بهویژه که بهتازگی در قالب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت جداشده بودند از سویی و تشکیلات مجاهدین انقلاب اسلامی از دیگر سو که در اتخاذ مواضع با مجمع روحانیون به اشتراک نظر رسیده بودند؛ شرایط برای صفبندی فرهنگی و سیاسی جدیدی در اواخر کار هاشمی رفسنجانی شکلگرفته بود و تشکیلات مجمع روحانیون را به محوریت مهدی کروبی در کانون توجهات سیاسی آن روز جامعه قرار داده بود.
هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در فضایی برگزار میشد که شرایط لازم برای یک رقابت تمامعیار را در بطن خود داشت. رشد طبقه متوسط بهواسطه توسعه اقتصادی در دوره هاشمی رفسنجانی، جمعیت جوان رشد یافته دهه شصت، شکاف طبقاتی ناشی از پیامدهای توسعه ناموزون، قطبی شدن فضای سیاسی بدنه اجتماعی جامعه، انگیزه ایجادشده در بخشی از جامعه و گروههای سیاسی که حاکمیت را در تقابل با خاتمی تلقی کرده بودند و بعد از سالها به صحنه انتخابات آمده بودند، استفاده از امکانات عمومی توسط بخشهایی از نهادهای حاکمیتی در جهت رقیب خاتمی و تلاش در وانمود کردن تعلقخاطر رهبری به ناطق نوری، پوشش بیسابقه رسانهای توسط رسانههای داخلی و خارجی، تخریب شدید خاتمی توسط رسانههایی چون روزنامه کیهان، قدس و یالثارات الحسین، راهاندازی کارناوال عاشورا بهمنظور تخریب چهره ایشان، نگرانی از انزوای سیاسی و دیپلماتیک پیشآمده برای کشور؛ کل جامعه و هر بخشی را به بهانهای به مشارکتی کمنظیر وادار کرده بود تا شاهد شکلگیری فضایی رقابتآمیز در دور هفتم انتخابات ریاست جمهوری باشیم.
با پیروزی سید محمد خاتمی بر رقیب خود حجةالاسلام علیاکبر ناطق نوری در یک رقابت کمنظیر در دوم خرداد ۱۳۷۶ که رهبری از آن بهعنوان «یک حماسه تاریخی» یاد میکند، فضای کشور وارد دورهای جدید از سیاست ورزی در عرصه حکمرانی شد. دورهای جدید در مشارکت سیاسی آغاز میشود که نشانههای تغییر در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را از اواخر دولتهاشمی رفسنجانی آغاز کرده بود.
تغییر ملموس رویکرد در این دوره از حکمرانی جمهوری اسلامی را در بیانات رهبر انقلاب آیت ا... خامنهای در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی را بهخوبی میتوان مشاهده کرد. رویکردی متفاوت و متمایز با قبل و تقریباً عاری از نشانههای تقابل و نارواداری در عرصه بینالمللی و منطقهای. بخشی از این سخنرانی که از وبسایت رهبری اخذشده است عیناً ازنظر میگذرد: «... ما خدا را شکر میکنیم که انتخابات بسیار خوب، خوشعاقبت و همراه با خرسندی عمومی مردم انجام شد و امروز احساس میکنیم که برای ملت ایران روز مبارکی است و امیدوارم خداوند متعال برکات خود را بر عموم ملت ایران، مسئولان و رئیسجمهور عزیزی که امروز این مسؤولیت را رسماً بر عهده گرفتند نازل فرماید... ملت ایران در حقیقت، مظهر قدرت پروردگار است و سرمایه عظیمی برای نظام اسلامی محسوب میشود و هر حکومت و دولتی که از پشتوانه چنین ملتی برخوردار باشد، باید احساس قدرت کند و کار و خدمت برای آن را وظیفه اصلی خود بداند.»
رهبری در این سخنرانی قدرت ملت را مظهر قدرت خدا دانسته و آن را سرمایه عظیم برای کشور و حکومتها میداند و دولتها را موظف به خدمتگزاری به مردم میکند. با نگاه به این عبارتها و گزارهها نقش مردم بهعنوان تنها منبع و هسته قدرت ملی از سوی بالاترین مقام نظام مورد تأکید و تأیید قرار میگیرد؛ نقشی که این بار موجب تجدیدنظر و دیدگاه کسانی شد که قبل از این باور نداشتند که مردم بتوانند منشأ اثر و تغییر باشند.
خاتمی که در طول مبارزات انتخاباتی بر شعار محوری مردم در انقلاب یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، تمرکز کرده بود آن را رهیافت خود در عبور از شرایط کنونی کشور میدانست. وی با تکیه بر «قانونگرایی» برای فائق آمدن بر مشکلات داخلی و خارجی آن را تنها شاخص و معیار آحاد و اقشار جامعه و حکمرانان برای حکمیت بین خود میداند و بهعنوان استراتژی و هدف بر آن تأکید و صحه میگذارد. قانونگرایی، حقوق و مسئولیت، مدارا، رواداری، تساهل، تسامح، مشارکت سیاسی، جامعه مدنی، توسعه متوازن و همهجانبه، گفتگوی تمدنها، تنشزدایی و مفاهمه در عرصه داخلی و خارجی کلیدواژههایی بودند که در این مقطع از تاریخ حکمرانی در ادبیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در انبوه روزنامهها، هفتهنامهها، ماهنامهها و فصلنامهها که به يُمن اين دوران سر برآورده بودند، خودنمایی كرده و مبنای صفبندی سیاسی-اجتماعی جدیدی در تاریخ تحولات جمهوری اسلامی میشود. از دل همین صفبندی جدید «اصلاحات و اصلاحطلبی» رخ نموده، جا بازمینماید و در ادبیات سیاسی ایران پس از انقلاب رسوب میکند.
خاتمی در مراسم تحلیف در ۱۳مرداد ۱۳۷۶ در مجلس شورای اسلامی مجدداً با تأکید بر شعارهای انتخاباتی خود بیان میدارد: «استقلال و آزادی دوپایه استوار نظام جمهوری اسلامی ایران است. حق آحاد مردم است که بگویند، بدانند و سخن خود را بیان کنند و پرسش و اعتراض خویش را مطرح کنند و در جهان پیچیده امروز، علاوه بر اجرای اصل امربهمعروف و نهی از منکر و حق همگانی به خاطر پیچیدگیهای موجود، این حق ازجمله از طریق نهادهای مدنی، تشکلهای قانونی، وسایل ارتباطجمعی و تأمین آزادیهای فردی و جمعی تحقق پیدا کند. این مسئولیت بزرگ که متوجه رئیسجمهور است، نشانه حساسیت و اهمیت جایگاه و پایگاه ریاست جمهوری است.»
پس از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در دوم خرداد ۱۳۷۶ و طرح برنامههای رئیسجمهور جدید؛ گسترش روابط خارجی و رسیدگی به مسائل و امور خارجی در چارچوب رهیافت واقعگرایی نسبی ادامه مییابد با این تفاوت که نحوه بیان و شیوههای رفتار و برخورد با دیگران تغییر یافت و سیاست تعدیل اقتصادی و قائل شدن به توسعه صنعتی دولتی جای خود را به «توسعه متوازن» با اولویت «توسعه فرهنگی و سیاسی» داد. در روابط خارجی، پذیرش کثرتگرایی جهانی به معنی نفی تکقطبی و پذیرش تساوی فرهنگها به محور اصلی سیاست خارجی تبدیل شد. به دنبال تغییر رویکرد دولت قبلی مبنی بر اتخاذ گفتمان سیاست استمالت جو و دلجویی برای جذب کمکهای مالی و انسانی از کشورهای منطقه و اروپایی برای بازسازی کشور، خاتمی در پی دلجویی از بازیگران منطقهای و بینالمللی برآمد و در مصاحبه خود با شبکه «CNN» از «سیاست تنشزدایی» و اظهار تأسف از اشغال سفارت آمریکا در پی کدورتزدایی از کشورهای منطقه خصوصاً و بهویژه آمریکا برآمد. در واقع سیاست خارجی جدید در درجه نخست در تلاش برای کسب «اعتبار جهانی» است.
به پیروی از این سیاست در چهار سال اول ریاست جمهوری اسلامی گامهای اساسی در جهت گفتوگو با جهان خارج و تنشزدایی با کشورهای منطقه و جهان برداشته شد و همکاریهای منطقهای و بینالمللی افزایش یافت و کشورهای عضو اتحادیه اروپا که سفرای خود را در اواخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به پایتختهایشان فراخوانده بودند، مجدداً به تهران فرستادند. خاتمی در طول چهار سال اول ریاست جمهوری خود در اصلاح روابط با سایر ممالک بهویژه با کشورهای همسایه و اروپایی موفق بود و توانست گفتوگوی انتقادی را به گفتوگوی سازنده مبدل سازد و نگرش جهانیان را نسبت به ایران تا حدودی بهبود بخشد. در همین اثنا پاره گفتمانهایی در خصوص رویکرد سیاسی به جهان آینده نقل مجالس آکادمیک و سیاسی غرب بود که در نبود اتحاد جماهیر شوروی و جهان تکقطبی احتمالاً غرب را در اتخاذ راهبرد و استراتژی امنیت ملی دچار «بحران معنا» خواهد کرد.
«نیکسون» رئیسجمهور آمریکا از اولین کسانی بود که پیشبینی کرده بود «اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی» در حال شکست و جمعکردن دامن خود از عرصه حکمرانی جهان است. نیکسون معتقد بود که «لیبرالیسم» و غرب به رهبری ایالاتمتحده آمریکا برای اثبات و تعریف خود در نبود جنگ سرد ممکن است دچار بحران معنا شود؛ ازاینروی از اسلام بهعنوان ایدئولوژی بعدی که طرفداران بیشماری در جهان دارد یادکرده و آن را چالش غرب در سالهای پیشرو میداند. بعدها با انتشار کتاب «پایان تاریخ» توسط «فرانسیس فوکویاما» تلاشی همسو با نیکسون به رشته تحریر درمیآید و «لیبرال دموکراسی» را سرنوشت محتوم جهان میداند. در همین اثنا بحث «جنگ تمدنها» توسط «ساموئل هانتینگتون» بهمثابه گفتمانی جدید شکل میگیرد.
خاتمی در راستای گفتوگوی برابر و سازنده با جهان غرب ایده «گفتوگوی تمدنها» را بهعنوان بدیلی در مقابل جنگ تمدنها مطرح میکند. خاتمی در اولین سخنرانی سالانه خود در اجلاسیه سران کشورهای عضو سازمان ملل متحد این ایده را پیشنهاد و این نهاد بینالمللی سال ۲۰۰۱ را به نام سال گفتگوی تمدنها بهاتفاق آرا تصویب و اعلام میکند.
خاتمی باوجودی که در طول چهار سال اول ریاست جمهوری خود در اصلاح روابط با اروپا موفق بود و توانست گفتوگوی انتقادی را به گفتوگوی سازنده مبدل سازد و نگرش جهانیان را به ایران تا حدودی بهبود بخشد؛ اما علیرغم ابتکار بسیار مؤثرش در ارائه نظریه گفتوگوی تمدنها هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی دچار یک پارادوکس شد؛ شاید این پارادوکس خارج از توان و مدیریت خاتمی بود. برخی از سوگیریهای اجتماعی و فرهنگی به اقتضای شرایط جدید اجتماعی و فرهنگی جامعه مطلوب جناحی که در مبارزات انتخاباتی از خاتمی شکستخورده بودند نبود و همین مطلب موجب شده بود که خاتمی و هواداران ایشان را مرعوب فرهنگ غرب، ولنگاری و زمینهساز تهاجم فرهنگی غرب بدانند. لذا از چالش «فرهنگ» با دولت و با محوریت رقبای انتخاباتی بهعنوان سرفصل جدیدی برای تقابل با دولت رونمایی میشود. تقابل با گروه پیروز در انتخابات خرداد۷۶ دستمایه حملات رسانهای و آزار و اذیت فیزیکی ازجمله اسیدپاشی، حمله به توریستهای خارجی، برهم زدن تجمعات فرهنگی و سیاسی، برخورد با روزنامهها و مطبوعات شد. «تهاجم فرهنگی» را به رمز برخورد با دولت و طرفداران دولت تبدیل کرده و رفتهرفته دولت را در تله انفعال و روزمرگی گرفتار کردند. وزرای دولت را در روز روشن و جلوی چشم مردم و دوربینهای رسانهها به باد کتک گرفته و بدون ترس و واهمه از کسی به اعمال خودسرانه ادامه میدهند. البته گروههای سیاسی طرفدار دولت هم بی نقش در این انفعال و روزمرگی نبودند. موضعگیریهای برخی از گروههای دوم خردادی پیروز در مجلس ششم، خصوصاً برخورد نامناسب و حذفی با آیت ا... هاشمی که سهم قابلتوجهی در پیروزی خاتمی داشت، موجبات شکاف تشکیلات دوم خرداد و آسیبپذیری بیشتر این جناح را در برابر رقیب را فراهم میکند. بنا به اذعان خود دولت بعد از شروع کارش، کارشکنیهای گروه رقیب هر ۹روز یک چالش برای دولت درست میکردند، انفعال دولت و گروههای هم سو با دولت بیشتر و بیشتر شد. نتیجه آنکه طرفداران دولت رفتهرفته دچار یأس و نومیدی شدند و گروههای رقیب موفق شدند در حرکتهای هماهنگ بین دولت و سازمان رأی آنکه فعالین سیاسی، جنبش دانشجویی، زنان، جوانان، اقوام و نهادهای نوپای مدنی بود؛ شکاف ایجاد نمایند و فضای نسبتاً باز سیاسی و اجتماعی را که با حرکت دوم خرداد ۷۶ شکلگرفته بود پایان دهند و رجعت به دوران آرمانگرایی دوران پیشادوم خرداد و انتخاب «محمود احمدینژاد» برگردانند.
بااینوجود خاتمی طی دو دوره ریاست جمهوری دستاوردهایی در عرصههای حکمرانی داشت که دولتهای ماقبل و مابعد او در این تراز نداشته یا اگر هم داشتهاند قابلمقایسه نبودهاند. ازجمله:
۱- دستپاکی و نداشتن اختلاس و ارتشاء در مقیاس وسیعی در کل دولت و کارگزاران دولتی. ۲- حفظ ارزش پول ملی در برابر سایر ارزهای دیگر کشورها. ۳- اداره کشور با نفت ۱۰ دلاری و ذخیره ارزی ۱۰۰میلیارد دلاری در صندوق توسعه ملی که در زمان ایشان به نام «صندوق ذخیرهی ارزی» تأسیس شد.۴- عزت و اعتبار در سیاست خارجی باوجود سختترین موانع داخلی. ۵- بهترین شرایط اقتصادی و رفاهی بعد از انقلاب. ۶- تلاش در دفاع از حقوق آحاد جامعه در شرایط فشار گروههای رقیب.۸- افشای قتلهای کور زنجیرهای که موجب کدورت وجههی نظام سیاسی شده بود.۹- به رسمیت شناختن مخالفین خود با عبارت «زندهباد مخالف من»
وقتی سيّد محمد خاتمی برای آخرين بار به مجلس رفت تا از مردم خداحافظی كند، در پايان اين دو بيت را خواند: «هر که ما را یاد کرد ایزد مر او را یار باد/هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد/هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی/هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بیخار باد.»