مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ضرورت جهان چندقطبی اما با کدامین اهداف؟

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

جهان متشکل از کشورهای مختلف است که تشکیل یک سیستم یا جامعه بین‌المللی می‌دهد. سیستم نیازمند تعامل است و تعامل در هر امری باوجود چند بازیگر شکل می‌گیرد. در دوران باستان ایران و یونان و بعدازآن ایران و روم بازیگران اصلی جهان بودند. از سه نوع سیستم جهانی می‌توان نام برد. سیستم تک‌قطبی مبتنی بر یک بازیگر اصلی همانند نظام تک‌قطبی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سیستم دوقطبی مبتنی بر دو بازیگر اصلی (نظیر اردوگاه غرب به رهبری آمریکا و اردوگاه شرق به رهبری شوروی سابق) سیستم چندقطبی نظیر دوران استعماری انگلستان، فرانسه و روسیه و آلمان و امپراتوری ایدئولوژیک عثمانی تا پیش از جنگ جهانی دوم. بازیگری و نقش و اقتدار جهانی بر پایه توان اقتصادی–صنعتی و نظامی شکل می‌گیرد. امپراتوری وسیع ایدئولوژیک عثمانی به علت آموزه‌های خود نتوانست به رشد و توسعه صنعتی، اقتصادی و اجتماعی لازم دست یابد و به همین علت فروریخت و از آن عظمت و گستره تنها ترکیه فعلی بر جای ماند. انحصار قدرت و تصمیم چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، چه در سطح جامعه و چه در سطح جهان، امری معقول و منطقی نیست. بر این اساس جهان تک‌قطبی و تصمیم‌گیری یک‌سویه، خلاف منطق امور بین‌الملل و خلاف استقلال و تمامیت ارضی و برابری حقوق کشورهاست. افکار عمومی و عقل سلیم مخالف جهان تک‌قطبی و موافق جهان چندقطبی و درنهایت جهان بدون قطب است؛ اما همین جهان دوقطبی گذشته و چندقطبی یا تک‌قطبی حال بر پایه اصول صحیحی قرار نداشته و ندارد. چرایی این نقیصه را باید در برتری‌طلبی قدرت‌های جهانی و ترجیح منافع و سود و دستاوردهای خود بر حقوق دیگر کشورها و جامعه بشری و عدم باور به دمکراسی و حقوق بشر دانست. علاوه بر آن قدرت‌های جهانی بدون در نظر گرفتن ماهیت استبدادی حاکمیت‌ها سعی بر جذب و هم‌پیمانی با این یا آن کشور را دارند. با سیری در تاریخ جهان دوقطبی گذشته (اردوگاه غرب و شرق) درخواهیم یافت که جهان غرب با همه ادعاهای دمکراسی خواهی‌اش برای تقویت اردوگاه خود در مقابل اردوگاه شرق (بلوک شوروی سابق) از دیکتاتورهای خون‌خواری نظیر پینوشه در شیلی، خونتاهای نظامی در آمریکای لاتین و دیکتاتوری سوموزا در نیکاراگوئه و... حمایت همه‌جانبه می‌کرد و اردوگاه شرق علیرغم تفاوت ماهیتی‌اش با غرب و کمک عظیمش به جنبش‌های استقلال‌طلبانه برای رهایی از استعمار و استثمار، دیکتاتورهایی نظیر صدام حسین و قذافی را در کنف حمایت خود داشت. این حمایت‌ها به معنای عدم اهمیت به دمکراسی و آزادی‌های دمکراتیک و حقوق بشر توسط قدرت‌های جهانی بوده و خواهد بود. در عصر کنونی هم علیرغم برخی تحولات نمی‌توان مدعی شد که این نقیصه دیگر در جهان رواج ندارد. شاهد مثال رژیم‌های دیکتاتوری کشورهای نفت‌خیز موردحمایت آمریکا و بلوک غرب و همچنین حمایت چین و روسیه از کشورهای دیکتاتوری و سرکوبگر دیگری است. بخشی از نیروها حمایت و روابط گسترده با کشورهای استبدادی را به بهانه ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی توجیه می‌کنند غافل از اینکه هر نوع موسسه و کارخانه و ساختار ایجادشده نه‌تنها کمک چندانی به رشد و توسعه آن کشورها نمی‌کند بلکه این مؤسسات و ساختارهای اقتصادی مأوا و پایگاهی برای مدیران و بوروکرات های فاسد و اختلاسگرِ موردحمایت حاکمیت‌های استبدادی‌اند و گشایشی در زندگی فرودستان ایجاد نخواهند کرد. در کنف حمایت گرفتن هر حاکمیت استبدادی تحت هر نام و بهانه‌ای به معنای نادیده گرفتن حقوق بشر و آزادی‌های دمکراتیک و ادامه سرکوب مردم تحت حاکمیت‌های استبدادی و کمک به ادامه حیات دیکتاتورهاست و بدون شک نفرت مردم تحت حاکمیت استبدادی را نسبت به حامیان مستبدین برمی‌انگیزد؛ بنابراین ضمن اعتقاد به‌ضرورت جهان غیر تک‌قطبی با یک پدیده شوم و ناپسند روبروییم که حکومت‌های استبدادی و دیکتاتوری در کنف حمایت این یا آن قطب یا قدرت جهانی قرار می‌گیرند و به حیات ویرانگر خود ادامه می‌دهند و مردم تحت حکومت آن‌ها از شر استبداد و سرکوبگری رهایی نخواهند یافت. حکومت‌های دیکتاتوری سرچشمه جنگ‌های داخلی، تبعیض، نابرابری اجتماعی، سرکوب و ناقض حقوق بشر و آزادی‌های دمکراتیک و مانع شرکت مردم در سرنوشت خویش‌اند. نباید به بهانه تقویت این یا آن قطب یا قدرت جهانی از روابط گسترده قدرت‌های جهانی با حاکمیت‌های استبدادی دفاع کرد. چاره در انزوای دیکتاتورها و ناقضان آزادی‌های دمکراتیک و حقوق بشر است. تنها با اتحاد عمل و اتفاق‌نظر علیه سلطه گری وبرتری طلبی و استثمار و مسابقه تسلیحاتی، علیه حاکمیت‌های استبدادی و علیه تبعیض عقاید و تعصب و فرقه‌گرایی است که می‌توان از ظلم و جور و ستم بر جامعه بشری جلوگیری کرد و به‌سوی جهان عاری از جنگ و انسان کشی و به‌سوی صلح وهمزیستی مسالمت‌آمیز و برادری و رفاه و بهروزی همه انسان‌ها گام برداشت.