لزوم درک همسان نهادهای رسمی و شهروندان از مقوله امنیت
محمد بهرامی فعال اجتماعی این یک نکته بدیهی و اولیه است که وجود ثبات در هنجارها و رفتارهای اجتماعی موجب آرامش و امنیت شهروندان یک جامعه بوده و یکی ازعوامل اصلی تداوم یکپارچگی و جریان یافتن یک زندگی عادی وبه تعبیر روانشناسان و جامعهشناسان زندگی نرمال است. در این مسیر مردمان با آرامش خاطر، مشغول تلاش در جهت کسب نیازهای خود؛ یعنی آسایش، آرامش و بهرهمندی از لذتهای زندگی روزمره و در مراحل بعدی برنامهریزی برای آینده، خود، خانواده، فرزندان و حتی جامعه اطراف خود باشد.
در این میان عوامل برهم زننده ثبات و آرامش روانی، علاوه بر مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی- که حاصل ضعف مدیریت در سطوح خرد و کلان مدیریتی است و هر روزه از سوی رسانهها و فعالان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد انتقاد واقع میشود، هر رزوه بیشتر میشود.
اما متاسفانه این همه ماجرا نیست. شهروندان کشور هر روزه شاهد بروز شاهد رفتارهای بیمارگونه برخی افراد هستند که در جهت برهم زدن آرامش روانی مردمان از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند؛ بهعنوان مثال دستکاری درنحوه کارکردن موتور ماشینها وموتوسیکلتها به قصد ایجاد صداهای ناهنجار وآلودگیهای صوتی که نه تنها برای افرادی با بیماریهای زمینهای اعصاب وروان بلکه برای افراد عادی سالم نیز موجبات آزار و آسیبهای روانی را فراهم میکند.
روانشناسان این ویژگی را علاقه فرد به آزار و اذیت دیگران از لحاظ جسمی، روحی، روانی و جنسی معنی میکنند. در واقع مبتلایان به رفتارهای سادیسمی پس از تحقیر، تمسخر و آزار روانی یا فیزیکی دیگران احساس لذت و آسایش می کنند. این افراد و گروهها که در سطح جامعه به چنین اعمال نابخردانه و هنجارشکنانهای دست میزنند، ضمن لذتمندی از اقدام خود، نوعی جلب توجه و تحمیل منیت خود به جامعه را نیز در نظر دارند.
این افراد که مشکلات دیگری بر انبوه مشکلات شهروندان اضافه میکنند، به نظر میرسد که در میان تعدد معضلات شهرها ( مانند ترافیک، سرقتهای خیابانی، خشونتهای فیزیکی، آلودگی هوا و...) این مساله اجتماعی از نظر مسئولان در درجات بعدی اولویتها قرار گرفته است.
از این رو ضمن توجه به وجوه روانشناسی و جامعهشناسی این معضل به نظر میرسد که لزوم نوعی شدت عمل تاثیرگذار و بنیادی از سوی نهادهای انتظامی نیز احساس میشود. شاید احساس امنیت در خیابان مهمترین و بارزترین احساس امنیتی باشد که هر روزه در رسانهها و نهادهای رسمی کشور درباره آن تبلیغ میشود و زمانی به واقعیت میپیوندد که شهروندان نیز همداستان با رسانههای رسمی به آن اذعان کنند.