“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


یادداشت‌های یک عکاس

سجاد حدادی(عکاس)

 عکاسی مکاشفه‌ای در زمان و مکان، در بی‌نهایت عناصر و فلسفه دیدار، و نور انرژی، اعجازانگیزترین وجوه پدیداری  هارمونی شهود بصری است. و باز هم به زبان ساده و به فهم عامه، عکاسی ثبت و نگاه در زمان است. از تاریخ جلوتر می‌زنیم و عکاسی را در پسا کنکاش زمان و تحول بی دغدغه پیکسل رقم زده و با سیستم دیدار درون ذهنی مقایسه می‌کنیم.این انطباقی است میان نگاه و خیال و از این دریچه بی‌طرفانه در رهایی ملموس با عکس‌های آماتوری و حرفه‌ای که امروز اجتماع را نیازمند تولید و ارائه در فضای زندگی کرده است همراه می‌شویم. در واقع عکاسی بخشی از ذهن دیداری همگان را بر خود مخاطب کرده است؛ سینما هم با فرض های محاسباتی و یا آزاد و مستند به تشریح دیگر خصایص عکاسی و درک تصویر و غوطه‌وری در زمان پرداخته و آن را به معرض ارائه آورده است، و سوال اینکه با وجود بی‌مقدار بودن تصویر چرا گاه یک فریم سالها وجود ادراکی، حسی و انسانی بیننده را همراه می‌شود؛ گویی خلاصه همه چیز؛ اینجاست که به بعد کیفی عکس گریزی می‌زنیم، و این سوال بزرگ که دیدار چیست؟ در حقیقت عکاسی لذت بصیرانه و جاری در جهان است. اکنون که از عکاسی می‌نویسم باید بگویم سال‌هاست به خاطر برخی مسائل قرار نبوده عکاسی کنم؛ این حال خودخواسته، رویارویی و اثبات تجسمی است که گویی با چشم بسته داشتم و چند سالی به نگاه به نور و زندگی و عشق و جهان دیدار داشتم و در آن سیر کردم و اینکه بدانم سال‌ها عکاسی کردن من چه چیز را در جهان تغییر داده یا قرار است تغییر بدهد. از ابعاد مفهومی و مصرف‌گرانه عکس و تصویر که عبور کنیم نوبت به بررسی خواص بصری می‌رسد. اگر در دو فضای دیداری تصویر واحدی را ارائه دهیم آیا تاثیر آن بر مخاطب‌های مختلف یکی خواهد بود؟ یا اینکه هر تصویر دارای فاکت‌های جهانشمول خود است، و راز اینکه عکاس از میان زمان کدام لحظه را از آن خود می‌کند و این رابطه عمیق و درونی عکاس و طبیعت ویزور چگونه جان می‌گیرد؟ اتصال وجود دیداری با ضمیر ناخودآگاه و تفکر در بیان دیدار مسایلی هستند که برای یک مواجهه حرفه‌ای با تصویری در چالش و رقص هستند و رمزآلودی لذت دیدار و بالانس کیفیتی و تکنیکال پتانسیل‌هایی هستند که گوئی عکاسی را هنری اگزیستانسیل می‌دانند. به نور توجه می‌کنیم که رفتار پرتوها چگونه در این چالش همراه و موثر هستند و باز این سوال که نور متریال وجودی عکاسی و دیدار چه راز بزرگی است بر باصره وجود؟ و این کن فیکن دیدار و جستار در عکاسی چه مسئله‌ای می‌تواند باشد؟
من تمام آنچه را اکنون در حال نوشتن آن هستم زائیده‌ی سال‌ها مکاشفه‌ بصری و ذهنیت می‌دانم و آموخته ام گاهی به آنچه به دیدار و باورهای بصری ام حسی منسجم و رها آزاد می‌دهد همراه شوم؛ چرا که چگونه دیدن مسئله است. به استناد دیدار پیرامون چگونه به درک رسیدن  را مروری می‌کنیم؛ شکل، بافت، رنگ و جنسیت و کاربرد هر چیز توأمان چشم را درگیر و اندیشه را به مواجه وامی‌دارد و درک و سلیقه بازخورد این مواجهه هست؛ توأمان سلیقه نیز مجموعه احساساتی است که هر کس در طول زندگی و از محیط، ژن، جغرافیا، فرهنگ و... کسب کرده، و هارمونی شهود بصری مجموعه این استناد است.
سیستم دیدار درون ذهنی چیست؟
در واقع آنچه را در آرشیو ذهن به صورت تصویر وجوه عینی دارد و با یادآوری و تجسم آن، خواص بصری از آن بهره می‌جوید، تصویر ذهنی و مجموعه دستگاهی که این مسئله را حادث می‌شود، سیستم دیدار درون ذهنی در نظر می‌گیریم. هرچند خلاصه اما برای رجوع به مسئله انطباق خیال و نگاه لازم است. حال اینکه چگونه حرفه‌ای بنگریم؟ آغاز راه پس از آموختن تکنیک و شناختن ابراز در عکاسی، مفهومی است که عکاس قرار است با نگاهش از سوژه به مخاطب ارائه دهد... و مسئله سلیقه عکاس که در بالا یاد شد، ژانر موردنظر و باز هم خواص بصری با هم در این ارائه موثرند؛ مسئله این است که بدانیم عکاس در لحظه فشار دادن دکمه شاتر از خودآگاه‌ دستور می‌گیرد یا ناخودآگاه این اتفاق می‌افتد و عکس بعد از ثبت به تشریح می‌رسد؟
دنیای مانای عکاسی مرا به این اعتقاد رسانده که نیم بیشتری از ناخودآگاه هنرمند باعث خلق آثار ماندگار در عکاسی می‌شود و خلوص بصری بیشتری در آن نمود دارد. عکس‌های آگاهانه اما اغلب سفارشی یا پیرو شابلون های تجاری خلق می‌شود و خیلی مسائل در آنها حکم قانون را دارد، اما عکسی که صرفا لحظه‌ای حقیقی و بکر باشد از این سویه‌ها مبراست و مفهوم کاملاً مجزایی را در خود نهفته دارد. اما منظور این نیست که عکاس فارغ از درک و تکنیک عکس بهتری می‌گیرد، چرا که عمده این مسائل پیش نیاز یک عکس خوب است؛ و اشاره به عکسی می‌کنیم که در لحظه همچون صید در دام صیاد افتاده باشد و بیشتر سوژه و اتفاق حادث، انرژی نهفته در آن است و این در واقع مواجهه عکاس با بیان دیدار و ناخودآگاه برشمرده شده و نشان از این دارد که نگاه عکاس تربیت شده است برای رندی در نگرش، یا بهتر بگویم از سیستم دیدار درون ذهنی بهره می‌جوید که آن هم با ضمیر ناخودآگاه رابطه محکمی دارد که به ثبت حقیقت منتهی می‌شود. درهرحال فشردن دکمه شاتر برای عکاس، پویا همیشه سرشار از انرژی و کشف و شهود تلقی می‌شود و هر عکس تجربه‌ای به تجربه‌هایش می‌افزاید.