«ندا وفایی» کارگردان نمایش عروسکی «ریزجان» در گفتوگو با «همدلی»:
ما برای ساخت تئاتر عروسکی مکان دائمی نداریم
احمدرضا حجارزاده| اینروزها یک اتفاق خوب در عرصه تئاتر عروسکی افتاده و آن اجرای نمایش موفق و پرافتخاری به نام «ریزجان» است. نمایشنامهی این نمایش را،که در مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پارک لاله اجرا میشود،«هادی حسنعلی» نوشته و «ندا وفایی» کارگردانی کرده است. وفایی دارای مدرک کارشناسی کارگردانی تئاتر و تلویزیون است و سالهاست بهعنوان عروسکساز، عروسکگردان و مدرس نمایش عروسکی و خیمهشببازی فعالیت دارد. او پیشازاین در نمایشهای عروسکی «تنها یک زمین داریم»،«تولد غمانگیز پسر آهنی»،«شاهزادهنمک»،«پهلوانکچل ۱۸ عیاری»،«یک نوکر و دو ارباب»،«سیاهی مبارک نمک صندوقه»،«افسانهی لالاییها و دروغها»،«نفر پنجم» و «مبارک وارونه میشود» حضور و همکاری داشته. همچنین مجموعههای تلویزیونی «شهرک رنگینکمان»،«قصههای ملسو» و «کارگاه اسباببازیها» از آثار او در مقام کارگردان است. نمایش «ریزجان» نیز تاکنون در جشنوارههای مختلفی شرکت و جوایز فراوانی کسب کرده که تندیس انجمن صنفی نمایشگران عروسکی بهعنوان نمایش عروسکی برگزیده بیستوهفتمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر کودکونوجوان، برگزیدهی بخش موسیقی، صداپیشگی و عروسکگردانی بیستوهفتمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر کودکونوجوان، منتخب حضور در هجدهمین جشنوارهی بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک برخی از این افتخاراتاند. ندا وفایی در نمایش خود، داستانی درباره مفهوم حقیقی بزرگ شدن را برای کودکان روایت میکند. با کارگردان تئاتر عروسکی «ریزجان» به گفتوگو نشستیم.
شما در اجرای نمایش «ریزجان» از انیمیشن استفاده کردهاید که نمایش را دیدنیتر و دوستداشتنی کرده اما به نظرم استفاده از انیمیشنها برای روایت سفر ریزجان خیلی محدود است. میشد بیشتر از آن بهره برد. ابتدا بفرمایید انیمیشن چگونه به اجرای نمایش عروسکی «ریزجان» اضافه شد و چرا کاربرد انیمیشن در اجرا، محدود است؟ آیا بهتر نبود بهجای انیمیشن، از تکنیک سایهبازی استفاده میکردید؟
اگر میخواستم نمایش را به شک سایهبازی کار بکنم، به یکسری عروسکگردان دیگر نیاز داشتم که به لحاظ اقتصادی مقرونبهصرفه نبود. تمرینگذاشتن هم با این تعداد بالا بازیگر، ریسک بود. پس تصمیم گرفتم بهجای سایه از انیمیشن استفاده بکنم اما انیمیشن را طوری به کار ببرم که نزدیک باشد به تکنیک و عروسک سایه.
حالا که تماشاگران، عروسکگردانها را روی صحنه میبینند، چرا صداپیشگی شخصیتها را بهصورت زنده و با استفاده از میکروفن (هاشف) به بازیگران نسپردید؟ گرچه صدای دیالوگها واضح و شفاف ضبط شدهاند، اما به نظر میرسد صدای پلیبک برای قطعههای آوازی اکتفا میکرد و شاید بهتر بود دیالوگها را خود عروسکگردانها به زبان میآوردند...
ما هنگام تولید کار به کرونا برخوردیم. من بخشی از عروسکها را تقریباً ساخته بودم اما فراخوان جشنوارهی یونیما آمد و تصمیم گرفتم کار را برای جشنواره بفرستم، ولی در پیکهای مختلف کرونا، تمرینکردن سخت بود. این نمایش هم صحنههای زیادی داشت و عوامل زیادی برای عروسکگردانی و صداپیشگی نیاز داشت؛ بنابراین بعد از یکسری تمرین که فضای کار و میزانسنها مشخص شده بود، تصمیم گرفتم کار را بهصورت پلیبک ضبط بکنم تا بتوانم با چهار نفر از صداپیشههای عزیز صدای همهی کاراکترهای نمایش را بگیرم.
همان سالی که تصمیم داشتم نمایش را کار بکنم، متن را برای فراخوان تولید آثار در کانون پرورش فکری هم فرستاده بودم و پذیرفته شد اما جریان کرونا پیش آمد. بعد از جشنوارهی یونیما قرار بود در کانون اجرا بروم، منتها باز هم پیکهای مختلف کرونا اجرای ما را عقب انداخت تا اینکه فراخوان جشنوارهی همدان آمد. برای آن جشنواره فکر کردم کار را از پلیبک دربیاورم و با صدای زنده کار بکنم، ولی باز با کرونا و عقبافتادن جشنواره روبهرو شدیم. علاوه بر این، من از ضبط پلیبک کار راضی بودم و دیدم صداها خوب و واضح ازکاردرآمدهاند و به فضای کار لطمهای نمیزند. از طرفی اگر قرار بود نمایش را از حالت پلیبک خارج بکنم، باید به عوامل کار اضافه میشد، درحالیکه با این شرایط اقتصادی و بیماری کرونا، چنین کاری منطقی نبود.
آیا برای تولید این نمایش با مشکلات خاصی روبهرو بودید یا تولید بیدردسری داشتید؟
بزرگترین مشکل ما این بود که این کار در دوران کرونا شکل گرفت؛ از ابتدا تا الان که اجرای عمومی میرویم. ما نمیدانستیم باید تمرین بگذاریم یا نگذاریم. جشنوارهها مدام عقب میافتاد. باید تصمیم میگرفتم که الان چه چیزی به صلاح گروه است که هم کار را به ثمر برسانیم و هم اینکه اتفاقی برای کسی نیفتد. فارغ از اینکه مشکلات اقتصادی پیش آمد و هزینههای تولید خیلی بالا رفت. نمایش ما الان شش عروسکگردان دارد و به نظرم در شرایط کرونا، این تعداد هم زیاد بود برای تولید کار. خدا را شکر اتفاقی نیفتاد و بچهها همت کردند و سر کار آمدند و نمایش شکل گرفت.
وضعیت امروز تئاتر عروسکی ـ بهخصوص برای کودک و نوجوان ـ را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا شرایط تولید و اجرا برای گروههای اجرایی مناسب و مساعد است یا با موانعی روبهرو هستند؟
ببینید، من کارم را دو سال پیش به جشنواره یونیما فرستادم و الان توانستم نمایش را با حمایت کانون اجرا ببرم. اینکه محلی برای تمرین داشته باشم، پشتوانهیی از طرف کانون و همچنین گروهم داشتم. من به این موضوع فکر میکردم که چند تا از کارهایی که برای جشنوارهی یونیما تولید و ضبط و ارسال شدند و حتا در خود جشنواره به معرض دید تماشاگران نرسیدند، توانستند اجرای عمومی بگیرند! این یک ضعف بزرگ است که نمایش عروسکی که کار پرهزینهای است و عروسک و دکور بر اساس آن ساخته میشود، تولید بشود و به جشنوارهای برسد و به اجرای عمومی نرسد یا بعد از مدتها بهسختی اجرا بگیرد. به نظرم باید جایی یا فضایی وجود داشته باشد که ما بدانیم مدام کار عروسکی برای اجرا در آن فضا تولید میشود. این خیلی اتفاق بهتری است، چون کار عروسکی خیلی پرهزینه است و اگر به اجرا نرسد، تولید آن بینتیجه است.
از سوی دیگر در شرایط اقتصادی موجود و کمکهزینههای پایین جشنوارهها و عدمحمایت مالی باعث میشود کمکم ما به سمت تولید آثاری برویم که عروسکهای کوچکی دارند، فضای کوچکتر و عروسکگردانهای کمتری نیاز دارد. مثل الان که من برای این اجرا مجبور شدم صداها را پلیبک ضبط بکنم. در واقع اجرا باید به لحاظ مالی برای اعضای گروه صرف داشته باشد. در این نمایش عزیزان گروه من لطف داشتند و همراهیام کردند، ولی واقعاً شاید مجبور بشویم به سراغ کارهایی برویم که دو تا عروسکگردان و عروسکهای جمعوجورتری دارند با دکور سادهتر. البته این ضعف کار نیست اما باعث کمشدن تنوع در تولید کارهای عروسکی میشود.