کلافگی
فرزانه امجدی (نویسنده)به صورتش آب سرد زد و صابون لوکس را برداشت و شروع کرد به شستن و با وسواس کامل شست و با حوله صورتش را خشک کرد.
از روی دراور قوطی کرم نیوا را برداشت و دست و صورتش را کرم زد. کرم پودرش را زد، کل صورتش را کرم زد و بعد ریملش را برداشت و هر مژه را چندین بار با فرچه ریمل زد. خط چشم باریکی مهمان پشت چشمش کرد. ابروهاش را دستمال مرطوب زد که کرمها پاک شود و با برس ابرو بهطرف بالا برس زد. رژلب زرشکیاش را برداشت و شروع کرد به رژ زدن، چندین بار رژ لب زد. بعد رفت از کابینت آشپزخانه پلاستیک داروها را برداشت. قرص نورتریپتیلین، قرص کلونازپام، قرص پرپرانول. ۲۰ تایی را باز کرد ریخت کف دستش. تا ببرد طرف دهانش، زد زیر گریه، دستهاش عین بید میلرزید. قرصها را پرت کرد. خط چشم را برداشت تا کل صورتش را خط چشم بکشد. خط چشم را پرت کرد. رژ لب زرشکی را برداشت به حرص تمام به صورتش کشید. رژلب خورد شد، دستهاش رژ لبی بود، سرش را به دیوار میکوبید.