چاقوی سلاخی یارانه دولت زیر گلوی اقتصاد کشور
صلاحالدین هرسنی (تحلیل گر مسائل سیاسی)همه مردم نه اما حداقل آنهایی که پای صندوق رأی انتخابات ریاست جمهوری 1400رفته، به سید ابراهیم رئیسی رأی داده و به شعارها و وعدههای انتخاباتی او دلخوش کرده بودند، انتظار داشتند بعد از ۹ماه شاهد بهبود اوضاع باشند یا حداقل بوی بهبود از اوضاع اقتصاد کشور به مشامشان برسد. اکنون اما شرایط به نحوی است که مردم میگویند «سالبهسال، دریغ از پارسال.» وضعیت معیشتی مردم از دوران روحانی -که متهم میشد به گره زدن معاش مردم با برجام- بدتر که نه به ناامیدی حتی قناعت به نان خشک و تلیت آن با (اشکنه) یعنی آبگوشت ساده ایرانیان و به روایتی همان غذای سفارشی جناب ولایتی مشاور معظم رهبری در امور بینالملل و حجتالاسلام علم الهدی در ولایت خراسان رسیده است! افزون بر همه اینها، در روزها و هفتههای اخیر گرانی برخی کالاهای مصرفی و کمیاب شدن آنها در سطح فروشگاهها، در صدر اخبار رسانهها قرار داشته است. تقریباً هیچ کالایی از افزایش قیمتهای اخیر در امان نمانده و موج گرانی به همه اقلام مصرفی رسیده است. دولت در توجیه گرانیهایی که از پی هم میآیند، علت را به فعالیت محتکران، سودجویان، دلالان و رونق بازار سیاه و از همه مهمتر قاچاق و بحران اوکراین نسبت میدهد و حرف از مبارزه با قاچاق میزند و میگوید بساط رانت و فساد را از کشور جمع خواهد کرد. در حقیقت دولت و دولتیان به دنبال تقویت این باور رایج هستند که برای برقراری عدالت حداکثری باید جلوی رانتخواری گروههای حداقلی را گرفت. نباید فراموش کرد که گره زدن احوال پریشانی قیمتها به قاچاق و بحران اوکراین فقط و فقط یک آدرس اشتباهی است و نیک پیداست که ریشههای درون خاستگاهی دارد و بس.حال و اگرچه شرایط حاضر و قیمتهای افسارگسیخته اقلام معیشتی برآیند طبیعی و عملکرد نابلد اقتصاددانان و طراحان امر اقتصادی است و لاجرم در شرایط یکدستسازی قدرت گزیری هم از پذیرش آن نیست، اما یک تصمیم بهغایت غیراقتصادی و غیرعقلانی آن است که چرا دولت برای آرامش و تسکین و تخفیف شرایط و البته تحت شناخت و آشنایی با شرایط اسفناک وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم، دست به پولپاشیهای تورمزا زده و یارانههایی را تحت عنوان بستههای حمایتی (کمک معیشتی) بهحساب سرپرستهای خانواده واریز کرده است؟ آیا واریز یارانهها دوای جمله علتهای اقتصاد خانوادههای ایرانی است یا آنکه به مصداق (ازقضا سرکنگبین صفرا فزود) باعث تورم میشود؟ شاید واریز یارانه نیاز سه روز معیشت خانوادههای ایرانی را پاسخگو باشد، اما آیا بهمثابه گذاشتن چاقوی سلاخی زیر گلوی اقتصاد بیمار کشور نیست؟ یارانه قطعاً تسکین دردها و آلام اقتصادی و همچون داروهای کروتون عمل میکند و تسکینزاست، اما یک اقتصاد پویا و با ثبات و با سامان و بدون چالش، نیازمند جراحی در زیرساختها و سپردن آن به متخصصان امر اقتصاد است. در کتابهای اقتصادی مدارس و دانشگاههای عقبافتادهترین کشورهای دنیا نیز آمده است که نقدینگی نتیجهای جز تورم ندارد. بهعبارتدیگر، تورم، روی دیگر سکه نقدینگی است و ارتباط معناداری با آن دارد. حال چگونه است که این اقتصاددانان باوجودآنکه آشنا به مکاتب اقتصادی مکاتبی چون: اقتصاد آزاد نئولیبرالیسمی (آدام اسمیت)، اقتصاد کینزی و اقتصاد پولیون و سایر مکاتب اقتصادی هستند، بر شاخه نشستهاند و بن میبرند؟ به نظر میرسد پمپاژ پول بدون پشتوانه در این شرایط در واقع بیانگر ناآشنایی به ابتداییترین اصول اقتصادی از سوی مسئولان و متصدیان امر اقتصاد است. ضمن آنکه همین اقتصاددانان تسکین شرایط را فقط از رهگذر یارانه محدود و منحصر نکردهاند بلکه همچون سالهای جنگ تحمیلی وعده عدالت کوپنی را در دستور کار قرار دادهاند و قرار است با تبلیغ آن افکار عمومی را برای پذیرش شرایط اقتصادی در نظم جدید نظام کوپنی فراهم کنند. آیا دولت برای برقراری موازنه در سیاست بازار و کنترل قیمتها، بهتر نبود که بهجای واریز یارانه و حاتمبخشی و وعده به عدالت کوپنی، قیمتها را به قیمتهای سالهای 96 و 97 و حتی 98 بازگشت میداد؟ البته از منظر نشانهشناسی، وعده به عدالت کوپنی در آینده یک رابطه معنیداری با شکست مذاکرات برجام نیز دارد. این ادعا را میتوان از توییتهای جدید جناب علی شمخانی دبیر محترم امنیت ملی و جناب حسین امیر عبدالهیان وزیر محترم امور خارجه بازخوانی و رمزگشایی کرد. جان کلام آنکه بازگشت به نظام کوپنی طنز تلخی است که در رویکرد اقتصادی ایرانیان با توجه به جنگ تحمیلی عراق مسبوق به سابقه است، چراکه این شرایط صرف یک تحمیل بوده است اما قابل توجیه نیست و نمیتوان پذیرفت که چرا باید در سیکل و شیفت دوباره به همان نظام کوپنی بازگشت؟ بازگشت به نظام کوپنی نتیجه تحمیل چه کسانی است؟ محققا مسئولان و عاملان این شرایط میدانند که قصه پر غصه معیشت خانوادههای ایرانی در کجا ریشه دارد و محتاج نیست که آن را ساختهوپرداخته نظام سلطه بدانیم. وقت آن است که برای ثبات اقتصادی و سامان دادن به ابتداییترین معیشت ایرانیان و مهار شورش گرسنگان سیاست به اقتصاد یارانه بپردازد نه آنکه دولت به مردم. آیا خودکرده را تدبیر نیست؟