حمید دشتی؛ مترجم «جاذبه» آلفونسو کوئرون، خوناس کوارون و رودریگو گارسیا:
ترجمه، به یک پُز فرهنگی تبدیل شده است
همدلی| علی نامجو: «برترین فیلمنامههای جهان»، نام مجموعهای است که فیلمنامههای تعدادی از شناختهشدهترین آثار سینمای جهان را در خود جای داده است. آثار ماندگاری مانند آغاز، کازابلانکا، آگوست اوسیج کانتی، پاندای کونگ فوکار، بازیگر، هتل بزرگ بوداپست و سخنرانی پادشاه که با تصاویری خاطرهانگیز در ذهن دوستداران سینما نقش بستهاند توسط گروهی از فارغالتحصیلان سینما و تئاتر ترجمه شدهاند تا علاقهمندان به این عرصه بتوانند به منبعی نسبتاً کامل دست پیدا کنند. این گروه تعدادی از فیلمنامههای مطرح سینمای جهان که فیلمهای بزرگ و ماندگاری از روی آنها ساخته شده را به فارسی برگرداندهاند تا خلأ موجود در این حوزه را در کشورمان تا حدودی پر کنند. تقریباً تمامی این آثار برای مخاطبان سینما و حتی عامه مردم آشنا هستند، چراکه توسط کارگردانان صاحب نامی چون اورسن ولز و آلفرد هیچکاک به فیلم در آمده و در زمره برترین فیلمهای تاریخ سینما جای گرفتهاند. گروه ترجمه «برترین فیلمنامههای جهان» سعی کرده به متن اصلی وفادار بماند تا دوستداران حوزه فیلمنامهنویسی بتوانند برای ورود به این عرصه به آن استناد کنند. همچنین این مجموعه تلاش کرده ارتباط تنگاتنگی با ویراستار داشته باشد تا ترجمهای دقیق و البته شیوا ارائه دهد. علاقهمندان به فیلمنامهنویسی در ایران معتقدند با وجود انتشار کتابهای متعدد در این حوزه، تعداد منابع جامع زیاد نیست. «برترین فیلمنامههای سینمای جهان» اثری قابلتأمل است که میتواند روشنگر راه برای علاقهمندان به فیلمنامهنویسی باشد و دریچه جدیدی را به روی آنها بگشاید. به سراغ یکی از مترجمان این مجموعه رفتیم و در خصوص تجربه حضور در گروه ترجمه مجموعه «برترین فیلمنامههای سینمای جهان» با او به گفتوگو نشستیم. از حمید دشتی پرسیدیم که بر اساس چه معیاری برای حضور در این گروه انتخاب شده است. یکی از کتابهای این مجموعه «جاذبه» به قلم خوناس کوئرون است که در 120صفحه با ترجمه حمید دشتی روانه بازار شده است. «جاذبه» هم بهصورت کتاب به دست مخاطبان رسیده و هم به شکل فیلمنامه در آمده و روی پرده سینما تصویر شده است. ماحصل گفتوگوی همدلی با حمید دشتی یکی از مترجمان گروه ترجمه «برترین فیلمنامههای سینمای جهان» را در ادامه میخوانید:
شخص شما لزوم تسلط بر ادبیات دنیای تصویر و برخورداری از دانشی معین دراینباره را تا چه اندازه در موفقیت ترجمه آثاری مانند «جاذبه» مؤثر میداند؟ اصلاً مهم است یا خیر؟
باید بگویم که بله، مهم است. فکر میکنم اگر به تاریخ ترجمه در ایران هم نگاهی بیندازید، درمییابید که اکثر مترجمان موفقی که آثار ادبی و هنری را ترجمه کردهاند، تحصیلات یا مطالعات هنری داشتهاند. این موضوع حتی در انتخاب متون مورد ترجمه توسط شخص مترجم هم مؤثر است. مطمئناً دید یک زباندان صرف با یک تحصیلکرده سینمایی یا تئاتریِ زباندان متفاوت است اما بههرحال در عصر حاضر، امکان رسیدن به دانش آکادمیکی از سینما یا تئاتر چندان هم سخت و ناممکن نیست. تحقق این مسئله بستگی به میزان استعداد، خواست فرد و نوع رویکردش به مقوله ترجمه تخصصی این متون دارد. من معمولاً برای ترجمه هر اثر سعی میکنم وارد دنیای نویسنده شوم. روی انتقال درست معانی و اسم اشخاص وسواس دارم. بهعنوانمثال، من تمام داکیومنتها و برنامههایی را که درباره این فیلم بود بهکرات مشاهده و برای خودم یادداشتبرداری کردم. اینکه خوناس کوئرون بهعنوان یکی از فیلمنامهنویسان این اثر در میزگرد «هالیوود ریپورتر» راجع به چگونگی شکلگیری کاراکترها و نحوه نگارش «جاذبه» صحبت میکرد، نکات مؤثری داشت که باعث شد وارد شدن به دنیای فیلمنامه برای من آسانتر شود. درباره فیلمنامه «نیمهشب در پاریس» اما فیلمنامه به فیلم بسیار نزدیک است. بااینوجود ارجاعات فراوانی دارد که باعث میشود بگویم کسانی که فقط فیلم را دیدهاند، بخش اعظمی از اطلاعات و درونمایه آن را بدون خواندن فیلمنامه درنیافتهاند.
به نظر خودتان مخاطبان این اثر چه کسانی هستند و انتظار یا آرزویی که برای کتاب ترجمهشده از سوی خودتان دارید، چیست؟
اگر واقعبین باشیم، دایره مخاطبان بیشتر معطوفِ علاقهمندان، دانشجویان و اساتید سینمایی/تئاتری میشود. متأسفانه به دلیل سیاستگذاریهایی که عمداً بهغلط تعریف شدهاند، جامعه آماری از این فراتر نمیرود. زمانی که ما دانشجو بودیم، به دلیل اینکه من بیشتر وقتم را در کلاسهای فیلمنامهنویسی میگذراندم، علیرغم اینکه رشته خودم تئاتر بود، همیشه در پیدا کردن ترجمه مناسبی از فیلمنامههای مدنظرم به مشکل برمیخوردم. پیشازاین انسجامی در ترجمه و چاپ فیلمنامه وجود نداشت. اغلب متنهای بسیار شاخص و تکرار شدهای بود که خیلی پراکنده، شلخته و با فرمتهای غیراستاندارد منتشر میشد که اگر الزامی وجود نداشت، قطعاً مخاطب رغبتی به مطالعه پیدا نمیکرد. درباره قسمت دوم سؤالتان، بههرحال آرزوی هر مترجمی است که ترجمانش خوانده شده و توأمان موردتوجه متخصصین و عوام قرار بگیرد.
برای آینده، علاقه و ترجیح شخصی شما کار در زمینه مکتوب و انجام فعالیتهای پژوهشی در حوزه تصویر است یا میخواهید بهعنوان کارگردان، بازیگر یا دیگر عوامل هم فعالیت کنید؟
باید بگویم که ترجمه جذابیتی برای من دارد که شاید تألیف بهخودیخود برایم نداشته باشد. کلنجار رفتن با متن مبدأ و مقصد، بازیهای زبانی و اشاعه متون شاخص نویسندگان جهان شاید گوشهای از این جذابیت باشد که روزبهروز برایم بیشتر هم میشود اما در کنار ترجمه که همیشه دغدغهام بوده، از سال 89 فیلم کوتاه میساختم اما در ادامه از سال 91 به کارگردانی تئاتر شیفت کردم که این روند همچنان ادامه دارد.
همانطور که میدانید هرکدام از فیلمنامههای این مجموعه، نماینده و سمبلی برای یکگونه سینمایی در دنیا شناخته میشوند. با این گزاره موافق هستید؟
بله تا حدودی موافقم.
فکر میکنید اینکه شما را برای ترجمه این اثر ماندگار انتخاب کردهاند، خوششانسی شما بوده یا برآمده از دانش و تواناییهایتان بوده است؟
کمی از هر دو. به نظرم خانم مقانلو، ژرفاندیشی و هوش سرشاری در انتخاب فیلمنامهها و متناسب با آنها، مترجمین به خرج دادند. فیلمنامهها چه در ژانر انیمیشن که تابهحال در ایران نمونهای از ترجمه آن نداشتیم و چه در سایر ژانرها منحصربهفرد هستند. هر مترجم هم با توجه به شناخت قبلی که خانم مقانلو از آنها داشتهاند، دارای همین ویژگیها در کار و نوعی رویکرد متفاوت نسبت به ترجمه فیلمنامه هستند.
خودتان در زمینه مطالعه بیشتر به سمت چه کتابهایی گرایش دارید و تا قبل از این شخصاً کتابهای فیلمنامه را میخواندید یا نه؟ لطفاً بدون تعارف پاسخ بدهید.
بهشخصه چون تئاتر خواندهام و مطالعه پایاپایی هم درزمینه ادبیات نمایشی داشتهام، بهشدت نمایشنامه و مقاله مطالعه میکنم اما رمان و داستان کوتاه را هم کنار نگذاشتهام. بله، من فیلمنامه هم میخواندم، همانطور که در اول مصاحبه هم گفتم، یکی از مسئلههای ما در دوران دانشجویی پیدا کردن و مطالعه فیلمنامه بود.
از نظر شما بهعنوان جوانی که در عرصه مکتوب دنیای سینما در ایران فعالیت کرده است، بخش علمی این عرصه در کشور ما چه وضعیتی دارد؟
متأسفانه یا خوشبختانه بسیار ضعیف است. گفتم خوشبختانه از این منظر که مخاطب جدی و جدیتر در این وضعیت از هم تفکیک میشوند. مخاطب جدی به مطالعه معدود متون تألیف یا ترجمه شده اکتفا میکند اما این مخاطب جدیتر است که به سمت مطالعه متون اصلی و کارآمدتر، با محدودیتهای موجود میرود و به همین جهت کارش هم با توجه به میزان تواناییهایش با سایرین تفاوت خواهد داشت. ازآنجاییکه به مترجم در سالهای اخیر بسیار کملطفی کردهاند و ترجمه صرفاً به یک پز فرهنگی تبدیلشده است تا یک شغل؛ بنابراین مترجمها در اکثر موارد رهگذرند و بعد از ترجمه چند کتاب از این عرصه، به علت بیتوجهی ناشرین، کمکاری یا کیفیت پایین کارهایشان کنار میروند. بعضیها هم مثل من آنقدر دیوانه/عاشق این کار هستند که باوجود تمامی مشکلات و موانع حاضر همچنان علاقهمند به فعالیت در این حوزه هستند.
این سؤال بسیار اهمیت دارد که فیلمنامه پیشرو با نسخه ساختهشده یعنی فیلم چقدر نزدیکی و احتمالاً تفاوت دارد؟
درباره فیلمنامه «جاذبه» باید بگویم در مواجهه اولیه غافلگیر شدم چراکه بسیار با فیلم ساختهشده تفاوت دارد. حتی جدای از روند روایت، نوع پرداخت شخصیتها هم با فیلم ساختهشده فرق دارند. توضیح صحنهها، اطلاعات کاملتری از شخصیتها و گذشتهشان در اختیارمان قرار میدهند. از همین روی، مواجهه مخاطب با چنین اثری جذابیتی دوچندان دارد. «جاذبه» درباره دو بازمانده در فضاست که باید پیش از اتمام اکسیژن راهی برای بازگشت به زمین پیدا کنند اما دراینبین اتفاقاتی در سیر دستیابی قهرمان داستان به این امر مهم رخ میدهد. ما شاهد تلاش شخصیت اصلی، نه صرفاً برای نجات جسمانی بلکه برای رسیدن به درک تازهای از جهان و هستیاش در کنار بازیهای حسابشده بازیگران و کارگردانیِ کمنظیر آلفونسو کوئرون هستیم. درباره فیلمنامه «نیمهشب در پاریس» که فیلم رمانتیکی است باید بگویم کتاب هم مثل خود فیلم، ویژه است. علاوه بر فیلمنامه و ارجاعات بسیاری که در آن ذکر شده است، در قسمت مؤخره، مصاحبه رادیویی وودی آلن را با سه منتقد سینمایی درباره این فیلم و فیلمنامهاش ترجمه کردهام که گفتوگویی خواندنی است.