غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ردصلاحیت‌ها و پایداری نظم اجتماعی

حسن اميدوار (جامعه‌شناس)

احساس جامعه از احتمال تضعیف جمهوریت نظام، ممکن است باعث به‌وجود آمدن یک احساس جمعی از بي‌اهمیت بودن نقش مردم در انتخاب رئیس‌جمهور مورد نظر خود شود. این احساس جمعی از نظر جامعه‌شناسیِ نظم، باعث ایجاد مجموعه هنجاری مشترکی می‌گردد که می‌تواند منجر به ضعف هنجاری ( اختلال هنجاری ) یعنی رکود علایق اجتماعی و تعهد نسبت به قواعد اجتماعی شود. مراد از ضعف هنجاری، نقصان علقه‌های اجتماعي و تعهد نسبت به هنجار در میان اکثریت افراد جامعه است. اختلال هنجاری یا بی‌هنجاری از انواع عمده اختلالات اجتماعی است، توجه به‌اختلالات اجتماعی در جهت بازسازی جامعه و بهگشت اجتماعی براساس هدایت علمی و اصلاح منطقی نظم اجتماعیِ همدلانه، عادلانه، فراگیر و پویا  است. نظم اجتماعی دارای چهار بعد شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، مهمترین مسئله نظم اجتماعی از نظر دورکیم پدر جامعه شناسیِ نظم، اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی بدون نظم و نوعی اعتماد، پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست.
اختلافات بر سر نحوه احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات در کشور به نظر می‌رسد دارای ظرفیتی است که می‌تواند به‌عنوان یک چالش جدی برای پایداری نظم اجتماعی عمل نماید و اختلال در حوزه روابط سیاسی را - که پس از افشای صحبت‌های ظریف مبنی بر برتری و نفوذ نقش میدان در حوزه دیپلماسی از صحنه پیچیده سیاسی ایران ترسیم و انعکاس یافت - را تقویت کند؛ موضوعی که می‌تواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد، زیرا اختلال در حوزه روابط سیاسی مانع توزیع بهینه قدرت در جامعه می‌شود و شرایط را برای کژ رفتاری سیاسی مهیا می‌سازد در ضمن رضایت‌مندی عمومی و اعتماد متقابل نسبت به امانت‌داری را کاهش می‌دهد، اعتماد تعمیم یافته کنشگران اجتماعی را نسبت به‌تعهدات جمعی تضعیف می‌کند و باعث کاهش اعتماد متقابل بین مردم و حکومت می‌شود.
این اختلال در روابط گفتمانی بین مردم و حکومت باعث کاهش ظرفیت مجاب‌سازی، واقع بینی سیاسی و جذب نیروها می‌شود، جریان انرژی عاطفی را در جامعه دچار مشکل می‌کند و طراوت فرهنگی، شادی و تحکیم هویت جامعه‌ای را کم‌رنگ و محدود می‌کند؛ همزمان با فرسایش بیشتر انسجام اجتماعی احتمال خشونت سیاسی را نیز افزایش می‌دهد و امکان چاره‌جویی به‌موقع نارسایی‌های اجتماعی را از جامعه سلب می‌کند.
همچنین «ترنر» تحت تاثیر دورکیم، انسجام را فرایند سازمان دهنده نظم اجتماعی می‌داند. پارسونز هم مشکل نظم اجتماعی را عمدتا در بعد انسجام می‌داند؛ یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست. پارسونز  همچنین هسته اصلی مسئله نظم را در کم و کیف انسجام هنجاری می‌بیند که مبتنی بر اصول مشترک ارزشی جامعه است. لذا مباحث خودی و غیرخودی و حذف دگر اندیشان پدیده‌ای مخرب است. لذا اگر می‌خواهیم فقط به اهداف محدودی دست یابیم فقط با خودی‌ها می‌شود پیش رفت اما اگر می‌خواهیم کشور به اهداف بلند و رشد و توسعه متوازن دست یابد این امر الزاما باید با مشارکت همه ایرانیان صورت پذیرد.
از آنجا که جوامع بشری سیستم‌های پیچیده‌ای هستند عوامل مشترکی که ممکن است در انحطاط آنها موثر باشند اقتصادی، زیست‌محیطی، جمعیتی، فرهنگی و سیاسی است. به‌نظر می رسد در این شرایط جامعه نیازمند پاسخ‌های دقیق‌تر و هماهنگ‌تر نسبت به اصلاح مشکلات فرایند دموكراتيك انتخابات( احراز صلاحیت داوطلبان) به‌عنوان  یکی از پدیده‌های بزرگ و پیچیده اجتماعی است. انتخابات آزاد یک رکن اساسی برای هر دموکراسی و مقوم رضایت از دموکراسی است. از این رو موفقیت و اعتبار دموکراسی و جمهوریت به انتخابات آزاد و عادلانه بستگی دارد که با میزان استقبال و حضور همه  طیف‌ها و تنوع شهروندان مشخص می‌شود لذا  مشارکت رای دهندگان برای موفقیت هر سیستم سیاسی ضروری است. مشاركت و حضور گسترده مردمی در فرايند انتخابات نقش جلیقه نجات در بحران‌ها را دارد.