چالشهای بزرگ بر سر راه خودکفایی برنج
کاشتِ ناکافی
همدلی| مهدی فیضیصفت: وزارت جهاد کشاورزی ایران در تازهترین برنامههای خود، دستیابی به خودکفایی در تولید برنج را ظرف سه سال آینده هدفگذاری کرده است. این رویکرد در حالی مطرح میشود که تولید کنونی برنج کشور ۲.۶ میلیون تن در سال است، اما نیاز سالانه با توجه به سرانه مصرف و ذخایر استراتژیک، حدود ۳.۴ میلیون تن برآورد میشود. به عبارت دیگر، ایران با یک شکاف ۸۰۰ هزار تنی در تولید برنج مواجه است که باید از طریق افزایش تولید در واحد سطح جبران شود.
معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی، راهکار اصلی برای رسیدن به این هدف را استفاده از روشهای علمی و تکنولوژیهای نوین در کشاورزی عنوان کرده است. این امر با پشتیبانی ستاد اجرایی فرمان امام و آموزش کشاورزان، امکانپذیر به نظر میرسد.
با این حال، چالشهای جدی نیز وجود دارد؛ کشاورزی ایران به شدت به منابع آبی وابسته است، و کمبود آب بهویژه در مناطق شمالی کشور که قطب تولید برنج هستند، میتواند مانعی جدی برای افزایش تولید باشد. تولید برنج داخلی به دلیل شرایط اقلیمی و ضعف در مکانیزاسیون، هزینه تمامشده بالایی دارد.
این موضوع موجب میشود برنج ایرانی برای بسیاری از اقشار جامعه غیر قابل دسترس باشد. واردات برنج از کشورهایی نظیر هند، پاکستان و تایلند همچنان بخش عمدهای از نیاز بازار را تأمین میکند؛ حتی در صورت دستیابی به خودکفایی، واردات برای حفظ تعادل بازار و حمایت از اقشار کمدرآمد ادامه خواهد یافت.
انتقاد به راهبرد خودکفایی
برنامه خودکفایی برنج، اگرچه در ظاهر هدفی ارزشمند است، اما بسیاری از کارشناسان کشاورزی و اقتصاد درباره عملی بودن آن تردید دارند. دلایل اصلی این انتقادها موارد متفاوتی است؛ در شرایطی که بحران آب یکی از بزرگترین مشکلات ایران است، افزایش تولید برنج که محصولی با نیاز آبی بالا است، میتواند فشار بیشتری بر منابع آبی وارد کند. خودکفایی در تولید لزوما به معنای صرفه اقتصادی نیست. ممکن است هزینه تولید برنج داخلی به قدری بالا باشد که ادامه واردات با ارز ترجیحی، گزینهای منطقیتر به نظر برسد. بسیاری از مصرفکنندگان ایرانی به برنجهای وارداتی، بهویژه برنجهای هندی و پاکستانی، عادت کردهاند. رقابت با این محصولات از نظر قیمت و کیفیت کار آسانی نخواهد بود.
واردات؛ واقعیت انکارناپذیر
با وجود تلاشها برای افزایش تولید داخلی، وزارت جهاد کشاورزی تأکید کرده که واردات برنج برای اقشار کمدرآمد و تأمین ذخایر استراتژیک ادامه خواهد داشت. اختصاص ارز ترجیحی برای واردات برنج نیز نشان میدهد که دولت به واقعیتهای بازار واقف است و نمیتواند به یکباره از واردات چشمپوشی کند. برنامه خودکفایی در تولید برنج، هرچند هدفی بلندمدت و جذاب به نظر میرسد، اما در عمل با چالشهای ساختاری و عملیاتی متعددی روبرو است. محدودیتهای منابع آبی، هزینه بالای تولید داخلی و وابستگی به واردات، تحقق این هدف را دشوار میکند.
به نظر میرسد سیاستهای ترکیبی، شامل افزایش تولید داخلی همراه با حفظ واردات، راهکاری واقعبینانهتر برای تأمین نیاز کشور باشد. در غیر این صورت، تلاش برای خودکفایی ممکن است به جای ایجاد امنیت غذایی، منابع کشور را هدر داده و دسترسی اقشار کمدرآمد به برنج را محدودتر کند.
آیا خودکفایی تنها راهحل است؟
با وجود اهداف بلندپروازانه وزارت جهاد کشاورزی، برخی کارشناسان معتقد هستند که اصرار بر خودکفایی در محصولی مانند برنج، ممکن است کشور را از راهحلهای دیگر غافل کند. خودکفایی به معنای تولید داخلی صددرصدی نیست، بلکه مدیریت منابع، کاهش وابستگی و تأمین پایدار نیازهای جامعه از مسیرهای متنوع است. در این میان، واردات کنترلشده همراه با توسعه زیرساختهای کشاورزی و اصلاح روشهای تولید میتواند راهکار بهتری باشد.
برای رسیدن به امنیت غذایی پایدار، اصلاحات باید در اولویت قرار گیرد. استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته مانند سیستمهای آبیاری هوشمند و کشت هیدروپونیک میتواند بهرهوری تولید را افزایش دهد، بدون آنکه فشار مضاعفی بر منابع آبی کشور وارد شود. بهجای تمرکز بر سه کشور اصلی صادرکننده برنج به ایران (هند، پاکستان و تایلند)، میتوان با کشورهای دیگر وارد مذاکره شد تا تنوع در تأمین کالاها ایجاد شود و بازار از انحصار خارج شود.
ارائه تسهیلات و یارانههای موثر به کشاورزان برای کاهش هزینههای تولید و افزایش رقابتپذیری برنج داخلی برابر محصولات وارداتی ضروری است. بهجای تعریف خودکفایی به عنوان قطع کامل واردات، باید آن را به معنای تأمین پایدار نیازهای کشور از طریق ترکیب تولید داخلی و واردات دانست. رسیدن به خودکفایی در تولید برنج، در صورتی که با برنامهریزی دقیق و مدیریت منابع همراه باشد، میتواند گامی مثبت در جهت امنیت غذایی کشور باشد، اما این مسیر نباید با صرف هزینههای سنگین و بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت طی شود. خودکفایی تنها در صورتی ارزشمند است که بهجای هدفی صرفا سیاسی، به استراتژی اقتصادی-اجتماعی تبدیل شود که منابع ملی را حفظ کرده و نیازهای همه اقشار جامعه را تأمین کند.
به نظر میرسد آینده تأمین برنج در ایران به جای شعارهای بلندمدت، به تصمیمگیریهای واقعبینانه در حال حاضر وابسته است. سیاستهای ترکیبی و مدیریت دقیق واردات و تولید داخلی، میتواند کشور را از دوگانگی وابستگی یا خودکفایی نجات دهد و امنیت غذایی را به شکل پایدار تضمین کند.