حاشیههای تمامنشدنی گزارشهای «آقا جواد»
شببهخیرهای بیپایان خیابانی به مخاطبان فوتبال
همدلی| ایمان کوچکی: در گزارش جواد خیابانی از بازی پرسپولیس و السد، نکتههایی مطرح شد که واکنشهای زیادی بههمراه داشت. در بخشی از گزارش این بازی، خیابانی به مسائل ملی و تاریخی اشاره کرد و درباره موضوعاتی مانند مالکیت جزایر سهگانه و تاریخ کشور صحبت کرد. او تاکید کرد که این جزایر تا ابد متعلق به ایران هستند و اظهاراتی مشابه را درباره کشورهای حاشیه خلیج فارس بیان کرد، که گفت تمام این کشورها زمانی متعلق به ایران بودهاند. این نوع سخنان در فضای مجازی بازتاب بسیاری داشت و برخی این صحبتها را تلاش برای جلب توجه و دوری از اشتباهات رایج در گزارشگری او تفسیر کردند.
این صحبتهای خیابانی باعث ایجاد بحثهای بسیاری در شبکههای اجتماعی شد و برخی کاربران آن را نوعی اظهار نظر تلقی کردند که با ماهیت ورزشی مسابقه مرتبط نبود. از دید برخی منتقدان، این رویکرد خیابانی که او گاهوبیگاه به آن تمایل نشان میدهد، با هدف پوشش ضعفها در اصل گزارشگری است.
دعوا جدید علاقهمندان و خیابانی، از بعد بازی پرسپولیس در لیگ نخبگان و شکست سرخپوشان برابر السد شروع شد. عدهای از پرسپولیسیها به نحسی گزارش خیابانی اشاره میکنند و اعتقاد دارند هر وقت او بازی تیم آنها را گزارش میکند؛ نتیجه خوبی برای پرسپولیش رقم نمیخورد؛ البته که این ادعای سراسر آغشته به خرافه، به خیابانی حق میدهد که همه اعتراضها به گزارش خود را معتبر نداند.
عدهای دیگر از پرسپولیسیها هم بابت انتقاد جواد خیابانی از ژائو، مهاجم پرتغالی تیمشان شاکی هستند. خیابانی در این بازی به ناآمادگی بدنی و شوتهای ضعیف مهاجم تازهوارد سرخها اشاره و از هزینه بالای پرسپولیسیها برای خرید این مهاجم انتقاد کرد. البته خیابانی به همین مورد بسنده نکرد و از آنجایی که ساعات زیادی از آنتن زنده در طول شبانهروز در اختیارش است؛ خیلی زود به اعتراض هواداران پرسپولیس واکنش نشان داد و گفت به جای اعتراض به گزارشگر، دلال تیم را عوض کنید. خیابانی از مسئولان صداوسیما خواست بازی بعدی پرسپولیس را هم او گزارش کند؛ هرچند روال شبکه اینطور نیست که یک گزارشگر، دو بازی متوالی یک تیم را گزارش کند و بازی پرسپولیس و شمس آذر هم به خیابانی داده نشد و البته که باید منتظر تلفیقی از کنایهها و ماستمالی کردنهای او در اولین گزارشش برای پرسپولیس باشیم.
نکتهای که در درخواست خیابانی نهفته، این است که سالهاست بخش زیادی از هواداران فوتبال و منتقدان به شیوه گزارشهای خیابانی معترض هستند و البته که او نه در راستای اصلاح و پیشرفت خود که انصافا امری دور از ذهن است؛ گام برداشته و نه صداوسیما تره برای نظر سایرین خرد میکند.
ادامه حضور پررنگ خیابانی در گزارش مسابقات مهم، او را دچار این توهم کرده که حالا برای به کرسی نشاندن عقاید بعضا باطلش، باید کماکان روی اعصاب اهالی فوتبال و علاقهمندان راه برود و خللی هم در مسیر کاریش پیش نیاید.
شانس خیابانی که فقط بد یمن بودن و خرافات منتقدانش نیست؛ او در یک مسیر پر از چالش جلو آمده است؛ جملات اضافی و بی معنی، اصرار بهنظرهای شخصی عمدتا نادرست، اطلاعات ناقص و قدیمی که هر کدام مصداقهای زیادی به نسبت ساعت حضور او در تلویزیون، در ذهن مخاطبان دارد و هر بازی و هر برنامهای که اجرا میکند به سیاههیِ گافها و خارجگوییهایش، میافزاید و البته که گویی تبدیل به آش کشک خاله شده است؛ مدیران که جملگی نشان دادند خیلی برای ناراضیان ارزش قائل نیستند و مخاطبان هم دیگر توقع یک گزارش حرفهای را از او ندارند، هر از چندگاهی طاقتشان طاق میشود و این لوپ تکراری سالهای اخیر است.
صدای گزارشگر و واژهها و عبارتهایش برای توصیف آنچه جلوی چشممان میگذرد وقتی اهمیت پیدا میکند که ارزش افزودهای برای مسابقه داشته باشد. وگرنه «در تله آفساید گیر کرده» و «داره وقتکُشی میکنه» را که همهمان میبینیم؛ افزودنیهای جواد خیابانی موقع گزارش اما از این جنس نیست. از منطق و جهانی دیگر سرچشمه میگیرد که اغلب با رویدادهای اینجهانی در تضاد و تناقض است.
یکی از نکات قابل توجه در گزارشهای خیابانی، اشتباهات آماری و اطلاعاتی است. برای مثال، گاهی بازیکنان را با نام اشتباه صدا میزند یا اطلاعاتی غلط درباره پیشینه آنها ارائه میدهد. این امر برای برخی از طرفداران، آزاردهنده است زیرا انتظار میرود یک گزارشگر حرفهای اطلاعات دقیق و بهروز درباره تیمها و بازیکنان ارائه دهد. در مواردی مانند جام جهانی و دیگر مسابقات بزرگ مثل همین بازی پرسپولیس و السد، این اشتباهات آشکارتر و بیشتر نقد میشوند.
خیابانی به داشتن توصیفات و اصطلاحات خاص و گاهی مبهم شهرت دارد. این توصیفات به جای تفسیر عمقی، بیشتر تکراری و سادهاندیشانه به نظر میرسد. علاقهمندان انتظار دارند که گزارشگر به تجزیه و تحلیل فنی و توضیحهای دقیقتر درباره جریان بازی بپردازد، اما خیابانی گاهی با جملات کلیشهای از تحلیل دقیق و هدفمند خودداری میکند. و خب این نشان میدهد که از جامعه آماری زیادی که مجهز به اطلاعات روز هستند؛ عقب افتاده است.
یکی دیگر از ویژگیهای منفی سبک گزارشگری خیابانی، اشتباهات زبانی و جملهبندیهایی است که گاهی به طنز تبدیل میشوند. و همین باعث شده تا برخی او را نقد کنند که به اندازه کافی دقت نمیکند. این اشتباهات باعث شدهاند که کلیپهای طنز از گزارشهای او در فضای مجازی دستبهدست شوند و نوعی طنز ناخودآگاه پیرامون شخصیت او شکل بگیرد.
خیابانی یاد گرفته چطور جملهای بسازد که با وجود نادرست بودن از لحاظ دستور زبان فارسی، مفهوم را به مخاطب منتقل کند و به اینترتیب اهمیت «کلیدواژه» در زبان را به همهمان یادآور شود، تئوریاش این است؛ من میگویم، تو حدس بزن. البته این مورد را کاملا غریزی و ناخودآگاه انجام میدهد، و برایش اهمیت ندارد که واکنش سایرین چیست، او در این زمینه منحصرا بد است.
نقد دیگر به گزارشهای خیابانی مربوط به تحلیلهای فنی اوست. برخلاف بسیاری از گزارشگران عمدتا جوان که سعی دارند با بهرهگیری از تحلیلهای فنی و تاکتیکی، دیدگاه عمیقتری به مخاطب بدهند، خیابانی معمولاً توضیحات سطحی و سادهای ارائه میدهد که گاهی به نتیجهای منجر نمیشود. در این حالت هم او اصرار میکند سادهانگاریاش را به نتیجه، وصلهپینه کند که از دل همین هم، جملات عجیبتری خلق میشود.
خیابانی گاهی در لحظات حساس بازی، به جای توصیف هیجانانگیز و هماهنگ با جریان بازی، از موضوعات فرعی صحبت میکند. برای مثال، در لحظههایی که تیمی در آستانه گل زدن است، ممکن است او همچنان در حال توضیح یک نکته کلی باشد و تمرکز روی صحنه کلیدی را از دست بدهد. این مساله برای بسیاری از مخاطبان ناخوشایند است، زیرا انتظار دارند که گزارشگر در لحظات حساس با هیجان و توجه کامل بازی را توصیف کند. مخاطب در این حال میماند که سرانجام قرار است این کشتی اطلاعات بیربط و زهوار در رفته در کدام ساحلِ معنا آرام گیرد؛ و البته که زهی خیال باطل.
نسل جدید گزارشگران ورزشی در ایران و جهان، رویکردی بهروزتر و دقیقتر دارند. جواد خیابانی گاهی بهدلیل سبک سنتیتر و رویکردش به گزارشگری مورد مقایسه با این نسل جدید قرار میگیرد و برخی مخاطبان او را به بهروز نبودن با تکنیکها و اطلاعات روز دنیا متهم میکنند که خب کاملا حق دارند. همچنین خیابانی به استفاده مکرر از برخی جملات و عبارتها عادت دارد که برای برخی از مخاطبان خستهکننده و تکراری است. این تکرارها باعث شدهاند تا بعضی از طرفداران گزارشگری او را به «کلیشهای شدن» متهم کنند.
خیابانی جایی گفته بود: همیشه میگویم کسی که هزار تا فیلم دیده باشد میتواند درباره یک کارگردان سینما نظر دهد. درباره اجرا هم کسی که خودش یک بار میکروفن را درست و حسابی دستش گرفته باشد. با میکروفن کار کرده باشد و خوب جملات و کلمات را ادا کرده باشد میتواند در اینباره نظر دهد یا به جملات و کلمات من ایراد بگیرد. باید نوعی قدرت کلام و قدرت بیان حسی داشته باشد. من احترام میگذارم به همه رسانهها اما رسانهها چرا به ما احترام نمیگذارند.
این که برای نقد نسبت به گزارشگری او، هر منتقدی باید یک بار میکرفون به دست گرفته باشد، از شیوههای منسوخ مقابله با نقد است. خیابانی فراموش کرده بود؛ در اظهارنظر شلختهای دیگر به تصمیمات سرمربی تیم ملی تاخته و آنجا انگار نیاز نمیدید برای نقد، حتما باید سابقه حضور روی نیمکت تیم ملی را داشته باشد.
این که خیابانی تبدیل به بخشی از حافظه نوستالژیک مخاطبان شده؛ امری بدیهی است اما بخش قابل توجهی از همین مخاطبان از گزارشهایش کلافهاند. اواخر سال گذشته جواد خیابانی در یکی از برنامههای تلویزیونی اعلام کرد که در حال پیگیری کارهای خود است تا بهزودی بازنشسته شود. او گفت: این تصمیمی است که سالهاست گرفتم و دارم فکر میکنم که خداحافظی کنم و دیگر نباشم. این اظهارنظر بارقههایی از امید را در دل هواداران روشن کرد. گرچه جواد خیابانی کمتر از دو ماه بعد ماجرای بازنشستگیاش را از اساس تکذیب کرد و گفت: خیلیها برایشان سؤال پیش آمده که چرا من رفتم و برگشتم. من اصلاً نرفتم که برگردم، من گفتم که در حال فکر کردن به بازنشستگی هستم.
هر جا واژه مردم را شنیدید اندکی صبر و تامل کنید، به احتمال زیاد گوینده در مسیر مغالطه جز به کل است، متأسفانه سوءاستفاده از این واژه و خواست و سلیقه آنها، تنها به یک یا دو گزارشگر و مجری محدود نمیشود و در لابهلای جملات و اظهارات بسیاری از مسئولان هم وجود دارد. آنجاییکه پیمان یوسفی از بازنشستگی جواد خیابانی گله میکند و مدعی میشود مردم با صدایت خاطره دارند، و باید بمانی؛ سوال اینجاست؛ این فوتبالدوستانی که مجبورند بازی تیم مورد علاقه خود را با گزارش شما ببینند و روی اعصابشان میروید، مردم نیستند؟ همین دو شب پیش، یوسفی در جریان گزارش الکلاسیکو گفت: صنعت فوتبال مثل گوسفندداری، دور ریز ندارد، اوج خلاقیت در تعابیر همکار جواد خیابانی. و البته که برای ماندگاری بیشتر خود باید از بازنشستگی همکار ناراحت بود.
نکته حائزاهمیت اینکه خیابانی نهتنها بازنشسته نشد، بلکه حضوری بدون وقفه در تلویزیون دارد. حالا جواد خیابانی به جزء جدانشدنی شبانهروزی برنامههای صداوسیما تبدیل شده؛ از این شبکه به آن شبکه، از برنامههای صبحگاهی تا ویژه برنامههای فوتبالی که تا پاسی از شب ادامه دارد. عاقبت تمام نقدهای محترمانه، گلایهآمیز، خشمگین یا پر از طعن و تمسخر در روزنامهها و مجلات و خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی، مبنی بر اینکه «ما دوست نداریم فوتبال را با گزارش جواد خیابانی ببینیم»، با بیتوجهی و دهانکجی، بیثمر مانده؛ و هواداران تنها یک امید دارند، اینکه همانند نشان دادن صحنههای آهسته فوتبال در وقتهای تلفشده، خیابانی گمان کند، مسابقه تمام شده؛ شببهخیر بگوید و اینبار از دنیای حرفهای با یک خداحافظی و شببهخیر ابدی، بازنشستگی واقعی خود را اعلام کند و به گفته خودش به نویسندگی مشغول شود، آنجا مخاطبان حق انتخاب بیشتری دارند تا نوشتههایش را نخوانند.