خود کرده را تدبیر است!!
دکتر صلاحالدین هرسنی (کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی)خود کرده را تدبیر است!!
دکتر صلاحالدین هرسنی (کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی)
بعد از اعلام نتیجه انتخابات و راهیابی پرزیدنت پزشکیان به پاستور، عصبانیت،تشتت،تشویش و اختلافی در جبهه انقلابیون بالا گرفته است. آنها از پیروزی پرزیدنت پزشکیان در راهیابی به پاستور عصبانی هستند و نوک تیز پیکان حملات و انتقادات را سوی مردم نشانه رفته و مردم را به جهت رای دادن و انتخاب پزشکیان سرزنش میکنند. البته این سرزنش متوجه مردم طرفدار و حامیان جبهه انقلابیون و اصول گرایان نیز هست و میگویند که چرا آنها همت نکردند تا گزینه آنها یعنی (جلیلی) به پاستور راه یابد؟! البته من در گذشته و در روزنامه (آرمان امروز) گفته بودم که دعوای اعضای جبهه انقلابیون بعد از پیروزی پرزیدنت پزشکیان دیدنی خواهد بود. در باره بروز این اختلاف چند نکته قابل توجه است:
اول آنکه جبهه انقلابیون باید بدانند که آنان به انتخاب درست مردم فهیم نباختند،آنها به جناب آقای(زاکانی) باختهاند. گویی آنها فراموشی کردهاند که صحنه مناظره محل ظهور فرهیختگی است نه قلدر مآبی و ادبیات چاله میدانی و ژاژخایی. در درجۀ اول، آنها خودشان مسئول شکستشان هستند. اگر آنها به جای (سعید جلیلی) با آن اطرافیان و حامیان هراسانگیز و بعضاً بینزاکت و قلدرمآب یک چهرۀ معقولتر و معتدلتر از جناح خودشان را به صحنه میفرستادند، به احتمال زیاد سرنوشت انتخابات به گونهای دیگر رقم میخورد.
دوم آنکه، استراتژی اتخاذی جبهه انقلابیون از خطای فاحش، مبرا نبود. این خطای بزرگ فاحش جبهه انقلابی، وجود نامزدهای پوششی و سوپر پوششی بود. زاکانی و قاضیزاده هاشمی نامزدهای پوششی و سوپر پوششی مقابل پزشکیان بودهاند. زاکانی و قاضیزاده هاشمی در حالی که بارها گفتند کنار نمیروند ولی رفتند و نماد دروغ و دستکم حرف مفت شناخته شدند. طبیعی است که مردم صداقت را بر هرچیز ترجیح میدهند. قاضی زاده هاشمی یک بار به (ابراهیم متقی) استراتژیست و استاد مسلم و بی بدیل علوم سیاسی دانشگاه تهران و بعد به (حسین انتظامی) گفت تا آخر میماند، اما نماند. زاکانی هم در واکنش به آن طعنه مشهور پزشکیان (تاآخر می مونی دیگه؟!) گفت: بله و نمیگذارد او رییس جمهوری شود. به این ترتیب و در سایه همان خطای استراتژیک فاحش، اصولگرایان و نماینده جبهه انقلابی، آلوده به دروغ شده و همین دروغها آنها را بلعید. البته حق مطالبهگری مردم از این پوششی و سوپر پوششیها بابت هزینه انتخابات از بیتالمال محفوظ است و آنان باید با وجود ادعای پاکدستی نزد مردم شریف ایران پاسخگو باشند. سعید جلیلی البته در ابتدا چهره اخلاقیتری از خود نشان داد، ولی حضور در نماز جمعه به امامت شیخ کاظم صدیقی و مناظره آخر به وجهه او آسیب رساند.
سومین دلیل به رفتارهای غیر قابل اعتماد و سینوسی قالیباف بود. در این میان، عطش آقای قالیباف و (سندروم ذهن بی قرار) او در کسب پست های کلیدی یعنی به دستگیری کلید پاستور برای پوشیدن ردای ریاست جمهوری بسیار به او و به جبهۀ موسوم به انقلاب لطمه زد. قالیباف در شرایطی برای ریاست جمهوری نام نویسی کرد که به فراکسیون مستقل مجلس قول داده بود که بعد از کسب آراء از آنان و تکیه زدن بر کرسی صدارت بهارستان برای پاستور نام نویسی نمیکند. اما او با این نامنویسی برای پاستور از عهد با فراکسیون مجلس عبور کرد و همچون یک یار سُست پیوند ظاهر شد و ثابت کرد که: تکیه بر عهد او و باد صبا نتوان کرد!! به واقع چرخشهای قالیباف که در ظاهر، کنشها و الگوهای رفتاری او هم جلوه میکند، تصویر فرد ثابت قدم را از او ترسیم نمیکند. او آنچنانکه تا کنون نشان داده است، در هر یک از ۴ دوره، زنبیل میگذارد و از ۴۴ سالگی تا ۶۳ سالگی هر بار در یک قالب ظاهر شده و هر نوبت هم او را تا لب چشمه میبرند و تشنه باز می گردانند.!!
جالب این که آرای او در سال ۸۴ بیش از ۹۲ و آرای ۹۲ او بیش از ۱۴۰۳ بوده است.!! در سال ۹۶ هم در کسوت یک نامزد سوپر پوششی وادار به انصراف در حمایت از رئیسی فقید و ناکام کردن عبدالناصر همتی شد.
بنابراین بسیار معلوم بود که مردم این عطش و نشانگان (ذهن بیقرار) او را تشخیص میدهند و از خود می پرسند که اگر او دغدغۀ آب و نان مردم را دارد و تشنه خدمت است، پس چرا در مجلس تحت ریاستش او در حال قانوننوشتن دربارۀ حجاب،گشت ارشادی و محدودیت اینترنت بوده است؟!! به واقع قالیباف به واسطه داشتن ذهن بیقرار، ضربهای سهمگین به جبهۀ به قول خودشان یعنی جبهه انقلاب وارد کرد.
همۀ اینها البته به سود پزشکیان شد. بنابراین اعضای جبهه انقلاب نباید مردم و انتخابشان را سر زنش کنند و نباید به دنبال توطئه و فرافکنی و دلیل تراشی باشند. این آش شوری است که زنبیلی و پوششیها برای شکست جبهه انقلاب پخته اند و صد البته که خود کرده را تدبیر است.!!