نشانهها و شاخصهای خردورزی و خردمندی
محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه و نویسنده)مهمترین و اساسیترین استعداد و توانایی انسان که بهترین داده یزدان نیز هست، همانا، عقل و خرد و موهبت اندیشه و اندیشه ورزی است؛ بنابراین، درک و فهم نشانههای خردمندی از علل و عوامل اصلی فرهمندی و فرزانگی آدمی است.
۱- اولین نشانهی خردورزی و خردمندی آدمی، داشتن زندگی مبتنی بر حکمت و اندیشه ورزانه است، وقتی زندگی و جامعه بر اساس خرد و عقل سروسامان پیدا کند و رتقوفتق امور به سهولت صورت گیرد، میتوان یک نشانه از نشانههای خردمندی را نشان داد.«کتاب صدای عقل». پس زندگی با روشنایی خرد و شاخصهای عقل دوام و قوام دارد و همچنین پیشرفت زندگی که تنها داشته واقعی انسان است با حکمت و برهان ارتباط دارد.«کتاب اندیشه و زندگی».
۲- دومین نشانه و شاخص خردمندی و خردورزی، امکان تحصیل آگاهی نافذ و اثربخش است که میتوان از آن به آگاهی علمی نیز نام برد؛ یعنی، گذر از آگاهی عامیانه به آگاهی علمی و اصیل. هر عقلی نمیتواند چنین آگاهی به ارمغان آورد، ما نیاز به عقل اثربخش داریم «کتاب عقل بخش». مثلاً با عرفانی و شاعرانه و تکلیفی نمیتوان اوضاع پیچیده و فلاکتزده زندگی انسان را سروسامان داد.
۳- سومین نشانه و شاخص خردورزی و خردمندی، قدرت پرسش و پرسشگری است. چنانکه در کتاب «چیستی و قدرت پرسش اثربخش» آمده است و پرسش از خصلتهای ممتاز آدمی است. پرسش راههای بسته را میگشاید و دانشافزایی میکند. جامعه پرسشگر با جامعه منفعل و بیتفاوت یکسان نیست.
۴- توانایی گفت و گفت و تعامل اثربخش یکی دیگر از نشانههای خردمندی است. گفتوگو به انسانیت ما بسیار نزدیکتر از نزاع و پرخاش و تگ گویی و تکروی است. گفتوگو امکان نیل به تعامل سازنده و اثربخش را فراهم میآورد. نزاع و ستیزه و جنگ و استبداد نیروها و سرمایههای کشور و جامعه را تباه میکند. کتاب «گفتوگو و تعامل اثربخش».
۵- شجاعت و جرأت نقد و نقد پژوهی ازجمله نشانههای خردمندی و فرهمندی انسان است. نقد و نقد پژوهی یک علم و هنر و مهارت و تجربه است و آحاد جامعه لازم است آن را یاد بگیرند.«کتاب نقد پژوهی و نقد اثربخش». نقد زبان آگاهیبخش و اصلاحگر است.
۶- آیندهنگری و آینده سازی از نشانههای دیگر خردمندی بشر میباشد. آینده فرصت و امکان ساختن و آبادانی است. آینده از آسمان نمیافتد و از زمین نمیروید بلکه توسط انسانهای عاقل و اندیشهورز ساخته میشود. «کتاب آینده اثربخش». آینده با گذشته و «تفکر تاریخی» نیز ارتباط دارد اما ما از گذشته فقط «اثر و آثار» را درمییابیم. «اصالت اثر». حال و اکنون نقطه دیدهبانی و موقعیت ارزیابی است و تنها آینده امکان و ساختنی است.
چکیده مطلب این است که:
با تفکر و نگرش عقیم و ابتر نمیتوان به ساحت عقلانیت و خردمندی نزدیک شد و زندگی اصیل و در شأن انسان ساخت. به تفکر اثربخش نیاز داریم تا با کاوش در «تبارشناسی تفکر» اثرهای نوین تولید کنیم و زندگی را از گرفتاری و فقر و فلاکت نجات دهیم. اصالت با انسان و زندگی و اثر انسانی است نه با نظر و حرف میانتهی و عقیم.