تصنیفخوانی و همراهی با تحولات اجتماعی
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)تاریخچه تصنیف: گرچه بعضی از اندیشمندان شعر و ادب از ثبت تصنیفها از قرن هشتم هجری به بعد یاد میکنند ولی میتوان گفت تصنیف در ادوار گذشته هم وجود داشته اما چون خاص خواص نبوده آن را جزو شعر و ادبیات بهحساب نمیآوردند و بنابراین به آن اهمیت لازم را نمیدادند و جایی هم ثبت نمیشد. تصنیفها پیش از آنکه تابع قواعد شعر باشد بیشتر تابع آهنگ موسیقیاند، یعنی تصنیف نوعی شعر محسوب میشود که با زیروبم موسیقی و الحان آن جفتوجور و هماهنگ باشد. گرچه از دیرباز تصنیف را در حد مطربان و عمله طرب میدانستند ولی تصنیف به همت تصنیف سرایانی نظیر علیاکبر شیدا، عارف قزوینی، بهار و درویش خان جایگاه خود را کسب کرد.
هر تغییر و تحولی که در جوامع بشری رخ میدهد گرچه کنش و واکنش آن در خود جامعه صورت میگیرد اما نمیتواند بدون ارتباط و تأثیرپذیری از تحولات جهانی باشد و هر چه این ارتباطات و فناوری رشد بیشتری یابد، تأثیرپذیریهای متقابل هم چشمگیرتر خواهد بود. انقلاب مشروطه هم از این قاعده مستثنی نبود. مشروطیت هم متأثر از تحولات جهان بود و هم تأثیر خود را بر جوانب گوناگون زندگی و فرهنگ و ادبیات مردم ایران گذاشت. تصنیف سرایی هم از مشروطیت تأثیر پذیرفت و نقطه عطفی یافت.
لازم است که بدانیم نقطه عطف بدین معنی نیست که پیش از آن اثری از یک پدیده نبوده بلکه به شکل پراکنده و در زیر پوسته اجتماع وجود داشته و در یکزمان نمودِ بارز و چشمگیری یافته که به اوج و نقطه عطف خود رسیده است. تصنیفها هم همینگونه بودهاند. بخصوص در بعضی از آنها به مسائلی غیر از سرگرمی معمول، عاشقانهها و مطربی در دربار و مجالس و کوچه و بازار هم پرداختهاند که اوج آن در زمان مشروطیت بود. کسانی نظیر شیدا، عارف قزوینی، بهار و ... به آن گستره چشمگیری دادند و آن را با حوادث اجتماعی– سیاسی پیوند زدند و هماهنگ نمودند و به این بینش که تصنیف فقط کار «مطربان و عمله طرب» و آوازخوانان کوچهبازاری است، پایان دادند. شاید هم ایرج میرزا این تغییر و تحول در تصنیف و پرداختن تصنیفسازان به مسائل اجتمائی–سیاسی را بهخوبی درک نکرد و یا باور نداشت که درنتیجه در «عارف نامه» اش به شکل نکوهیده و تحقیرآمیزی به عارف میگوید: تو شاعر نیستی، تصنیفسازی.
گرچه کسانی مثل علیاکبر شیدا که با موسیقی سروکار داشتهاند اکثر شعرهایشان جنبه تصنیف داشتهاند یا عارف قزوینی که دستی بر آتش انقلاب مشروطه داشت و میخواست با تصنیف و آهنگهایش به جنبش انقلابی، شور و شوقی بدهد اما بودهاند شاعرانی که ریتم وتم شعرهایشان چنان است که میتوان برحسب آنها تصنیف ساخت نظیر «ای خسرو خوبان» عراقی که توسط استاد بیبدیل شجریان اجرا شد یا تصنیف بسیار زیبا و گیرای «چهره به چهره» طاهره قرة العین که باز هم توسط استاد شجریان اجرا شد.
تعدادی از تصنیفهای مشهور:
1- دل شیدا 2 – امشب شب مهتاب 3 – کیه کیه در می زنه 4 – بت چین از علیاکبر شیدا که توسط بانو مرضیه اجرا و خواندهشدهاند و یا تصنیفهای 5 – از خون جوانان وطن لاله رمیده از عارف قزوینی 6 – ز من نگارم خبر ندارد از ملکالشعرای بهار 7-از کف رها شد مهار دل از عارف قزوینی
8 – افتخار تن و جان میآید، یار بیپرده عیان میآید (از عارف قزوینی که در وصف افتخار الدوله از خاندان قاجار و دلداده عارف که گویا این مسئله باعث کدورت خاطر ایرج میرزا هم بود) این تصانیف توسط استاد آواز ایران شجریان اجراشدهاند.
9 – تصنیف ماندگار مرغ سحر ناله سر کن، شعر از بهار و اجرای آن توسط شیر زن شجاع قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، استاد شجریان و ...
10- تصنیف بسیار زیبای چهره به چهره از طاهره قرهالعین با اجرای شجریان.
بهاجمال به تصنیف مرغ سحر اشارهکنیم که بهار با توجه به شکست جنبش مشروطه و ناکامی در نیل به اهداف آن و تسلط استبداد بر جامعه، آن را سروده است و این تصنیف از جنبش چپ در ایران و جهان هم تأثیر پذیرفته است مضمون این تصنیف به مذاق رضاشاه خوش نیامد و کسی جرات اجرای علنی آن را نداشت. گویا ملوک ضرابی یا قمر الملوک وزیری این آهنگ را اجرا کردند. قمر زنی شجاع بود که زیر بار فرمایشات امرا و حکمان نمیرفت. یکبار بعد از اجرای کنسرتی مرد قدرتمند حکومت رضاشاه (تیمورتاش) از وی خواست که در مجلس خصوصیاش برنامه اجرا کند، قمر نپذیرفت. تیمورتاش پیغام داد که منم تیمورتاش، تیمورتاش. قمر گفت بگویید من هم قمرم، قمر.