در کرده‌ها و نکرده‌هایتان تجدید نظر کنید!
ولی‌الله شجاع‌پوریان (مدير مسؤل)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2319
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ابر چالش‌های جمهوری اسلامی

محمدرضا چمن نژادیان (فعال مدنی)

گر چه بزرگی و بزرگی کردن در دنیای کنونی ریسک و چالش‌هایی خاص خود را دارد و می‌طلبد، لیکن ریسک‌ها باید متناسب با واقعیت‌های موجود و ظرفیت‌های ممالک و آستانه تحمل ملت‌ها باشند؛ و چالش‌ها همسنگ با استعدادهای بالقوه و توانمندی‌های بالفعل باشند. انقلاب اسلامی به‌رغم توده‌ای بودن، بالذاته یک ریسک بزرگ برای کشور توسعه‌نایافته و جهان‌سومی ایران بود؛ و از طرفی با توجه به نگاه ایدئولوژیکی و موقعیت ژئوپلیتیکی یک چالش عمیق در عصر جدید در روابط ملل مسلمان، جامعه جهانی و نظام دوقطبی بین‌المللی بود. اتفاقی که نوید تحولات مترقیانه را در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی  می‌داد. چنانچه مشی نوین مردم‌سالاری دینی با دو بال جمهوریت و اسلامت بر مبنای مکانیزم های دمکراتیک و مشارکت فعال مدنی شعار اصلی ملت و رهبران مبارز انقلاب بود.‌
جامعه ایرانی برای فارغ شدن از حکومت‌های تاریخی و موروثی فردی، خانوادگی و استبدادی تصمیمی سخت گرفت و با اشتیاق وافر اما سنتی به استقبال تحولاتی رفت که شعار اصلی آن نه شرقی نه غربی و جمهوریت و اسلامیت بر پایه مشارکت همه ایرانیان بود. هر چند این تصمیم سخت و پر از ریسک و چالش در پرتو تحقق آرمان‌های اولیه می‌توانست، منشأ پیشرفت میهن، خدمات برای ملت و الگوسازی برای سایرین باشد؛ اما پس از وقوع و قبل از توفیق کامل در سایر مراحل به‌نوعی دچار هیجانات توده‌ای و شعارزدگی سیاسی شد و به‌صورت ناقص ماند.
 همچنین انتظار بود، در سایه‌ ارتباطات منطقه‌ای، تعاملات بین‌المللی و تبعیت معقول از نظامات جهانی، بستر جذب امکانات دیگران برای سرمایه‌گذاری‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و رفع خلأهای توسعه همه‌جانبه مملکت فراهم شود تا آرمان‌های و انقلاب تحقق پیدا کند.
اما چون خرد جمعی با محوریت نهادهای واسط دولت و ملت نهادینه نشد و حاکمیت مدرن بر اساس مشارکت مدنی به‌عنوان حق ملت در سایه اجرای کامل قانون اساسی شکل نگرفت، انقلاب اسلامی ناقص ماند و به‌تبع آن بسیاری از پروژه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن ناکام و ناتمام ماند‌‌؛ و در نهایت این وضعیت بجای ایجاد فرصت‌ها به تهدیدات و در شکلی وسیع‌تر ابر چالش‌هایی مبدل شد.
عوامل اصلی چنین وضعی را بیشتر می‌توان هیجانات کنترل نشده انقلابی، نابسامانی‌های درونی و تندروی‌های مدیریت نشده از سوی گروه‌های سیاسی در صدر انقلاب قلمداد کرد. به‌گونه‌ای که آرمان‌های مردم‌سالارانه اعلام‌شده از سوی رهبران انقلاب و مبارزان راه آزادی جامه تحقق بر تن نکرد.
شعار ترسناک صدور انقلاب، تهدید و احساس خطر دولت‌های رسمی، بی‌توجهی به نظامات شناخته و پذیرفته‌شده بین‌المللی (مانند اشغال سفارتخانه‌ها)، عدم شناخت کافی از تأمین منافع دو و چندجانبه ناشی از بی‌تجربگی در مدیریت تصمیمات سخت و حکمرانی ملتی بزرگ بود. عملکرد نیروهای رادیکال تشدیدکننده در این مسیر عکس نظامات مدنی و جهانی بود که در نهایت برای رهایی از بن‌بست‌های خودساخته، دگران سازی و بین‌المللی متولیان انقلاب بالاجبار متوسل به آنان باید می‌شدند.
در طول عمر ۴۳ ساله انقلاب بخش‌هایی از نظام سیاسی فعلی همواره، تصمیمات ناقص با پروژه‌هایی کم بازده و گاه بی‌پایانی را شروع کرده و ادامه می‌دهد؛ که اولاً: وحدت ملی، مشارکت مدنی درونی بین نیروهای انقلاب، رفاه عمومی با روان‌سازی روابط دولت و ملت‌سازی را به همراه نداشته و ندارد.
 ثانیاً: عزم راهبردی متعاملانه با تنش‌زدایی منطقه‌ای و بین‌المللی را بر اساس منافع ملی و مشترکات فراوان دوجانبه و چندجانبه را شفاف در تصمیمات سخت خود ترسیم نکرده است. تا در سایه مشارکت مدنی، تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای - که لازمه دوران گذار از انقلابات و تثبیت حاکمیت‌هاست - بسترساز بزرگ توسعه درونی برای بزرگی کردن و الگوی بیرونی باشد.  
حال ملت بزرگ و فداکار ایران در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی همچنان توقع دارند که تأمین آزادی‌های مدنی، حقوق شهروند‌ (اقوام و ادیان) رفاه عمومی، مشارکت مدنی مؤثر در سرنوشت، تعلقات هویتی در درون عملی شود و تعاملات بین‌المللی برای کسب منافع ملی تحقق بخشیده شود. این خواست‌ها با ابر چالش‌های درونی و بیرونی به شرح ذیل مواجه است:
الف) تصمیمات سخت و پروژه‌های ناتمام ابرچالش ساز درونی:۱- یکی از تصمیمات سخت ملت ایران خود انقلاب اسلامی بود. که چگونگی تحقق آن از طریق اراده ملت و طی دو رفراندوم تصویب و تعیین گردید. لیکن متأسفانه موادی از قانون اساسی به‌ویژه تحقق حقوق ملت به‌عنوان پروژه تکمیلی آن ناقص مانده است. ۲- دوراهی حل‌نشده حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی. ۳- ناتمامی پروژه چگونگی مشارکت مدنی و تشکیلاتی مؤثر ملت در سرنوشت با بی‌توجهی به اجرای کامل قانون اساسی. ۴- ناتمامی پروژه حکمرانی شفاف ملت و دولت پاسخگو و مسئولیت‌پذیر.۵- ناتمامی پروژه‌های توسعه محور منتج به رفاه و آسایش بدون تبعیض ملت باآمایش سرزمینی. ۵- ناتمامی و ابر چالش‌های زیست‌محیطی با واگرایی ملی و اجتماعی بحران‌زا. ۶- تصمیمات ناقص با طرح‌های غیرعلمی و غیر واقع‌گرایانه فارغ از منافع و امنیت ملی مانند چالش آب، احداث سدها و تأسیسات صنعتی نابجا. ۷- چالش واگرایی ملی، فرار نخبگان، مسخ هویتی و فقر عمومی.
ب)  پروژه‌های ناتمام و ابرچالش‌های بیرونی:۱-ابر چالش عدم تعریف راهبردی نحوه تعامل با همسایگان، نظام بین‌الملل و عملکردهای متناقض. ۲-ناتمامی پروژه حل مشکل اشغال و تعرض چالش ساز به سفارتخانه‌ها با پیامدهای ماندگار. ۳- ناتمامی پروژه اجرای مفاد قطعنامه ۵۹۸ و بلاتکلیفی در چگونگی برآورد و پرداخت خسارات جانی و مالی از طرف همسایه متجاوز. ۴- ناتمامی پروژه تعیین عینی منافع ملی در ارتباط با کشورهای دیگر. ۵- ناتمام ماندن پروژه‌های سیاسی، منطقه‌ای و بین‌المللی بر اساس شعار راهبردی نه شرقی و نه غربی حول تضمین منافع و امنیت ملی. ۶- تعارضات و تناقض‌گویی درونی و بیرونی برای حل ابرچالش‌های هسته‌ای، بین‌المللی و منطقه‌ای...