کار فساد از تکرار گذشته است
طاهر اکوانیان (روزنامهنگار)تکرار بیان غیر صادقانه مشکلات فراگیر و اشاره مدام به هر معضلی به خصوص از طرف مسئولان، دلیل شکل گرفتن بدبینی نزد مردم در مورد برخورد ریشهای و پیگیر از طرف آنهاست. درباره فساد، حاشیهها و پیامدهای آن دیگر کار از نوشتن، گفتن و ارائه آمارهای نجومی و حتی فریاد زدن هم گذشته است و به نظر میرسد هیچ راهحلی حداقل در آیندهای نزدیک برای جلوگیری از شتاب و نه توقف فساد گسترده پیدا نخواهد شد. یا آنچنان این مسئله به قول معروف بیخ پیدا کرده و ریشه دوانیده که هیچ فرد یا نهادی توان مقابله و برخورد با آن را ندارد. این ادعاها از آنرو بیان میشود که اغلب کسانی که حرف از فساد و گاه مبارزه با آن میزنند سالهاست در مصدر امورند و معلوم نیست چرا در این باره هیچ کاری نکردهاند. در کارزارهای انتخاباتی گوناگون به طور مکرر مشاهده میشود که همه نامزدهای انتخابات اعم از شورای شهر، مجلس و ریاست جمهوری حرف از فساد و ساختار آن و فراگیریاش میزنند؛ یعنی به طور مطلق همه پذیرفتهاند که فساد در همه سطوح و در بالاترین حد وجود دارد و همه هم متفقالقول بر آناند که باید با آن مبارزه کنند تا جامعه و مردم بتوانند به راحتی نفس بکشند. اینکه به نوعی همه معترفند فساد به خصوص مالی، اقتصادی و اداری با همه جوانبش وجود دارد و گلوی همه را میفشارد نکته مثبتی نیست و تازه نشاندهنده از بین رفتن قبح آن است. گاه در مورد مسئلهای ناشایست و ناراحت کننده با اکراه و ابهام سخن گفته میشود، چون اعتراف به وجود آن در جامعه و لایههای مختلفش باعث شرمساری و نگرانی برای همه به خصوص حاکمان و مدیران امور است. در مورد فساد با وجود اینکه سعی در پوشیده نگه داشتنش میرود، اما هر روز از گوشهای سری از این اژدهای هزار سر بیرون میزند و بخش عظیمی از منابع ملت را میبلعد. درباره فساد چنان به راحتی و روانی سخن گفته میشود که انگار گوینده به افتخاری دست پیدا کرده که با آب و تاب از آن سخن میگوید؛ افشاکنندهای که از قضا خود جزو ارکان سیاسی و اقتصادی یک نظام است و با ارائه آمار و شواهد به وجود لایههای پیچیده فساد اشاره میکند. اعتراف مکرر به فساد فراوان در سالیان اخیر و وجود سلاطین حرفهای و مافیاهای متنوع، آن قدر موضوع را عادی جلوه داده است که به دستاویزی برای ساختن جوکها و طنزهای همیشگی بدل شده و مسئلهای به این وحشتناکی را تا این درجه تقلیل داده و به وادی شوخی و مزاحافکنده است. فعالان و صاحبنظران دو جناح سیاسی فعال در عرصه مملکتداری هم در این میان هرازگاهی همدیگر را به دست داشتن در این وادی و عدم برخورد با ریشهها و مفسدان متهم میکنند به طوری که هر گروه سعی دارد با مستتدات و شواهدی دیگری را مقصر جلوه دهد. این آمارها و متهم کردنها بیش از آنکه در پی شفافیت و مبارزه با فساد باشد، برای از میدان به درکردن رقیب و یکهتازی در این عرصه است و چشمانداز مثبتی از امید و بهبودی در این مسیر مشاهده نمیشود. نکتهای که بارها از طرف دلسوزان صاحبنظر درباره آن صحبت شده و میتوان گفت به نوعی باعث جلوگیری از فساد گسترده میشود حضور نهادهای مدنی و مردمی پیگیر و حرفهای است که به انحای مختلف جلوی اثرگذاری آنان گرفته میشود. جامعهای که رصدکنندگان و چشمهای تیزبینش مورد حمله و بیمهری قرار میگیرند طبیعتا نمیتواند از تکرار انواع فساد در امان باشد و به سادهترین شکل ممکن وجود هر نوع بیبندوباری و خلاف را تاب میآورد تا وقتی که به طور کامل از درون پوسیده شود، آن گاه تمامی زوایایش آشکار خواهد شد که دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده است.