بررسی پیامدهای پساکرونا در گفتوگوی همدلی با دکتر «سروه محمدزاده» روانشناس
پاندومی کرونا؛ پاشنه آشیل افسردگی
همدلی| شیروان یاری - بیمار تب میکند، ساعتی بعد چون بید مجنون میلرزد و رعشه بر روح و روان میاندازد که این علایم طبق گفته پزشکان و هشدار رسانهها نمادی ازکروناست. بیمار در اتاقی خود قرنطینگی میکند و به چشم حیران کودک و همسر زل میزند و در را میبندد، اضطراب وجود او را فراگرفته است و نبض زمان به کُندی میزند، سردرد آغاز میشود و این سومین علامت کروناست که وجود او را در وادی این بیماری مسجل میکند. دندانقروچه میگیرد و به خود در اندرون اتاق دلداری میدهد. از لمس موبایل در ورای پنجره گوشی و کلیک روی شبکههای اجتماعی واهمه دارد؛ اما سرچ میکند با استمرارسردرد و تب همراه با لرزش بدن، دشنه استرس در جان و روح او رخنه میکند، عقربههای ساعت به کندی میچرخند و او میترسد که تست کرونا بدهد و به خود درمانی -خودفریبی- روی میآورد. نفسهای بیمار بامدادان تنگ میشود و سحر آذر را بر او حرام میکند. تا سپیدهدمان طلوع آفتاب به زور نفس میکشد و سرفههای خشک امان او را بریده است. خورشید از مشرق بر بام شهر گیسوی زرد میافشاند و او به رنگ زرد برگ درخت چسبیده به پنجره اتاق نگاهی حسرتبار میاندازد و راهی بیمارستان برای تست مثب کرونا میشود. پزشک بعد از تست خون و خط گلو میگوید:«بیش از 50درصد از ریه درگیر است و آنتیبادی و اکسیژن بدن بیمار مضاف بر اسکن ریه این نظریه را تایید میکند» و بیمار به جمع کروناییها میپیوندد. اینجا رمان کوری ژوزه ساراماگو خط به خط روایت میشود، بیمار زیر دستگاه اکسیژن میرود و بعد از چند صباحی به بخش مراقبتهای ویژه منتقل و به دستگاه وینتیلاتور وصل میشود، خانواده همه نگران و بعد از چند روز اندوه برگریزان پاییز از مرگ بیمار خبر میرسد و قاصدک مرگ کرونا همان و وداع غریبانه تا دیدار قیامت همان. این داستانی است تراژدی که از اسفند سال گذشته تاکنون گریبانگیر ایرانیها شده است؛ هم اکنون ۶شهرستان کردستان شامل سنندج، بیجار، بانه، کامیاران، مریوان و سقز در جمع ۸۹ شهرستان دارای وضعیت بحرانی از نظر تعداد مبتلایان به ویروس کرونا قرار گرفته که در بین این مناطق وضعیت مریوان فوق بحرانی گزارش شده است. دکتر «سروه محمدزاده» روانشناس بالینی، پژوهشگر و تحلیلگر رواندرمانی در گفتوگو با همدلی از پاندمی کرونا که پاشنه آشیل افسردگی اجتماعی در آینده است، هشدار میدهد. در این مصاحبه زوایای حین کرونا و پساکرونا در ابعاد افزایش خشونتهای خانوادگی، ازدیاد از همپاشیدگی خانوادهها، و افسردگی پساکرونا برای داغدیدگان و مبتلایان بهبودیافته تحلیل شده است که در پی میآید.
به علاوه این که هنوز ما در کانون بحران هستیم. پدیده کرونا جهانشمول است و دامنگیر همه شده است، اما با توجه به شرایط اقتصادی نامناسب مردم کردستان و وجود خشونت خانگی قبل از کرونا، روشن است که در حال حاضر هم این مسئله به قوت خود باقی است.
شماری از روانشناسان مدام نسبت به پیامدهای پساکرونایی در جامعه هشدار میدهند، این پیامدها از منظر روانشناسی به چند دسته تقسیم میشوند و مسئولان دستگاههای ذیریط برای حل این مسئله باید چه چارهای بیندیشند؟
پیامدها را میتوان به دودسته کوتاهمدت و بلندمدت برای مبتلایان و غیرمبتلایان تقسیم کرد. احساس عدم کنترل، اضطراب مداوم، مشکل در سازگاری با تغییرات، اختلال پانیک از پیامدهای کوتاهمدت هستند. افسردگی و سوگ حل نشده برای کسانی که در این دوران عزیزان خود را از دست دادهاند و مشکلات سازگاری و مشکلات ارتباطی از نظر من پیامدهای بلندمدت پاندمی هستند.به لحاظ روانی بحث افسردگی ناشی از مرگ عزیزان از قدیم بوده و هست. هم اکنون با توجه به وضعیت وخیم کرونا که هیچ مراسمی برای درگذشتگان انجام نمیشود، بدون شک در ضریب افزایش افسردگی بازماندگان تاثیرگذار است. شما به عنوان یک روانشناس چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
ببینید افسردگی با سوگواری متفاوت است. سوگواری دورانی طبیعی به دنبال از دست دادن عزیزان و بسیار مهم است که معمولا با دیدار نزدیکان و همدلی و همدردی دوستان و آشنایان همراه است. در ایام پاندمی امکان دیدار و همدردی حضوری فراهم نیست، حتی کفن و دفن هم به سبک معمول انجام نمیشود. برخی از بازماندگان فرصت خداحافظی با اموات خود را نیز پیدا نمیکنند. و همه این شرایط باعث میشود سوگواری فرایند طبیعی خود را طی نکند. در حال حاضر توصیه من این است که دوستان و آشنایان حداقل تلفنی یا با پیام همدردی و تاثر خود را با بازماندگان در میان بگذارند، حتما بعد از پاندمی باید مراسم یادبودی برای جانباختگان برپا شود. امیدوارم که نهادهای دولتی در این زمینه پیشقدم شوند و اهمیت وجود مراسم یادبود را در نظر داشته باشند.یکی دیگر از موضوعات مهم در دوران شیوع کرونا در جامعه ما و حتی دیگر جوامع، خشونت خانگی و اختلافات زوجین است که بیش از گذشته شنیده میشود. دلیل روانشناسی فعال شدن این آتشفشان غیر فعال درونخانوادگی در ایام کرونا ناشی از چیست که امروزه برونریز و فعال شده است؟
حقیقت این است که قبل از پاندمی هم خشونت خانگی وجود داشت؛ اما در حال حاضر اضطراب جمعی بیماری، ترس از دست دادن عزیزان، و نبود فرصتهایی برای ترمیم و بازسازی و تخلیه روانی همگی مزید بر علت شدهاند. کسانی که قبلا از روان شناس و مشاور کمک میگرفتند وضعیت بهتری دارند؛ چون راه برون رفت را میشناسند؛ اما کسانی که قبل از پاندمی مسائل حل نشده یا بدون اقدام زیادی داشتهاند، در حال حاضر متحمل اضطراب جمعی نیز میشوند تابآوری کمتری خواهند داشت و همین امر منجر به ظهور و تکرار خشونتهای خانگی برای هر دو جنس خواهد شد.حتی گفته میشود که تمایل به جدایی زوجین در دوران کرونا در مقایسه با دوران زندگی از کرونا افزایش یافته است؛ همچنانکه میدانید در این روزها خانوادهها نیازمند مشاوره بیشتر روانشناسی هستند، موضوعی که متاسفانه ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور و استانها به آن توجه نمیکند. تحلیل و راهکار شما برای برونرفت از این بحران چیست؟
احتمال افزایش تصمیمات نادرست در شرایط پر تنش بیشتر میشود و اضطراب مانع از حل مسئله و تصمیمگیری درست میشود و من نمیگویم که با پایان پاندمی مسایل ارتباطی به شیوه جادویی حل و فصل میشوند، اما وضعیت روانی انسانها در زمان اضطراب بسیار از آنچه فکرش را میکنیم شکنندهتر و حساستر است و ممکن است چند واحد بیشتر اضطراب ممکن است کل معادلات ذهنی را به همریخته و باعث تصمیماتی بشود که در زمان دیگری همان تصمیم را نگیریم. دولت و نهادهای غیردولتی مانند نظام روانشناسی، بهزیستی و حتی مراکز خصوصی هم تدابیری برای این جور مواقع دارند. خطوط راهنمای تلفنی، توزیع فایلهای راهنمایی، برگزاری جلسات آنلاین در بسترهای مختلف در حال وقوعاند. مراکز مشاوره آنلاین و خطوط مداخله در بحران نیز فعالند؛ اما به نظر من به عنوان یک روانشناس و یک شهروند متاسفانه تبلیغات برای شناساندن این فعالیتها به اندازه کافی وجود ندارد.یکی از مواردی که این روزها در فضای آموزشی کشور موجب ناامنی روحی/روانی فرزندان و حتی والدین در خانوادهها شده بحث آموزش آنلاین مجازی شبکه شاد است. چندی پیش انتشار فیلم مرگ معلم زن مهابادی در حین تدریس آنلاین موجب شوک عجیبی در ذهن دانشآموزان و حتی آموزگاران شد؛ علاوه بر این خبرهای تلخ مرگ، روح دانشآموزان به ویژه کودکان و نوجوانان را درگیر کرده است، چرا روانشناسان در این زمینه به راهبردهای غلط آموزش و پرورش هشدار نمیدهند؟
حقیقتا دیدن و شنیدن این خبر قلب هر انسانی را به درد میآورد. ادراک کودکان از مرگ از بزرگسالان متفاوت است و تابع منحنی رشد خاص خودش است. متاسفانه نه در نظام آموزشی ما این موارد مورد توجه قرار میگیرند، نه در کلاسهای دانشافزایی. قطعا باید آموزشهایی حداقل به صورت مجازی برای والدین و دانشآموزان درباره ضرورتهای آموزش مجازی و دوران حساس پاندمی و پاشنه آشیل مسایل روانی کودکان و نوجوانان برگزار شود. آموزش و پرورش هم باایجاد برنامههایی تحت عنوان برنامه توانمندسازی روانی اجتماعی در سه گروه تحصیلی ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم در حال فعالیت است. البته محوریت بحثها پاندمی کرونا یا صرفا آموزش مجازی نیست؛ اما به عنوان یکی از سرفصلها میتواند مورد استفاده قرار گیرد. آموزش و پرورش نیروهای کارآمد و توانمند زیادی در زمینه آموزش و درمان دارد. در نظام آموزشی بیش از آن که به صورت مدون درباره موقعیتهای اورژانسی چارچوبی وجود داشته باشد، خلاقیت و ابتکار معلمان و مدرسان حرف اول را میزند. وجود دورههایی برای معلمان که بهترین مسیر انتقال دانش و آگاهی به دانشآموزان و خانوادهها هستند، ضروری است.طبق آمارهای غیر رسمی خشونت خانگی شامل مواردی مانند کودکآزاری، همسرآزاری، سالمندآزاری و معلولآزاری نسبت به گذشته و قبل از ایام کرونا و قرنطینه خانگی تفاوت معناداری داشته است و شماری این بحث را به تعطیلی کسب و کار و فشار اقتصادی مرتبط میدانند. با توجه به اینکه شما بیشتر در استان کردستان فعالیت دارید، آیا در کردستان افزایش خشونت علیه کودکان، سالمندان و معلولان را افزون بر پدیده همسرآزاری تایید میکنید؟
حقیقتا برای پاسخ به این سوال باید مستند و بر اساس شواهد کافی و با تحقیق صحبت کرد. و جواب درست زمانی ممکن میشود که دادههای قبل از پاندمی هم در دسترس باشند.به علاوه این که هنوز ما در کانون بحران هستیم. پدیده کرونا جهانشمول است و دامنگیر همه شده است، اما با توجه به شرایط اقتصادی نامناسب مردم کردستان و وجود خشونت خانگی قبل از کرونا، روشن است که در حال حاضر هم این مسئله به قوت خود باقی است.