دانشجو به مثابه منتقد
بهنام علیپور ( پژوهشگر تاریخ)تاثیر دانشگاه و دانشجو بر فضای سیاسی و اندیشه «سیاستورزان»، مقدمات رشد عقلانی در «جامعه مدنی» را فراهم میکند. امروزه تحقق «آرمانهای ملی» با تکیه بر انسجام درونی و بهرهگیری از ظرفیت «برونمرزی» ممکن است؛ لذا رشد «نشاط سیاسی»، تعهد «جامعه علمی» به آرمانهای سیاسی- اجتماعی را افزایش داده و دانشجویان را به تکاپو در جهت «منفعت عمومی» سوق میدهد. دانشجو با واکاوی ضعفها، بررسی ظرفیت موجود در جامعه و ارائه راهکار عملی به مثابه یک منتقد عمل میکند. به عبارت دیگر دانشجو با شرح پدیدهها درصدد فهم مجهول و جستوجوی علت است. تفسیر امنیتی و «سیاستزده» از مسائل علمی موجب قبض اندیشه و محدودیت در فضای دانشگاهی است. بهرهگیری از این روش موجب افزایش تردید در ارزشهای حاکمیت و کاهش قشر بیطرف (قشر خاکستری) میشود. با تکریم منزلت دانشجو و ایجاد بستر برای «فعالیت دانشجویی»، کاهش تنشزدایی در مسائل سیاسی و همگرایی جریانها میسر میشود. واقعه 16 آذر 1332 برآمده از تفسیر شتابزده، سطحی، غیرمنعطف و سیاسی از یک پدیده مسالمتآمیز تحت عنوان «اعتراض دانشجویی» بود. اعتراضی که با عدم پاسخ منطقی و «تنشزدا» منجر به یک رویداد تاریخی شد. اتخاذ رویکرد امنیتی در مواجهه با این مسئله، ظهور برگی نو در دفتر تاریخ را رقم زد؛ برگی که در تقویم ایران تحت عنوان «روز دانشجو» از آن یاد میشود. با برکناری مصدق و تشکیل دادگاه، نخستوزیر سابق ایران (مصدق) خواستار برگزاری جلسات در دادگاه علنی شد. محرومیت او از این حق قانونی، شرعی و انسانی بر تشنج جامعه افزود؛ علاوه بر آن شایعه ارتباط مجدد با انگلیس و سفر معاون رئیس جمهور آمریکا (ریچارد نیکسون)، فعالیت گروههای چپ را در پی داشت.
فضای دانشگاهی تحت تاثیر جناحبندیها دست به سلسله اعتراضهایی پیوسته و منسجم زد. تغییر موضع و رویکرد حاکمیت نسبت به مسائل مختلف پس از سقوط مصدق در پاسخگویی به این اعتراضات نمود پیدا کرد. واقعه 16 آذر 1332 از این مسئله استثنا نشد. «احمد قندچی»، «مهدی شریعترضوی» و «مصطفی بزرگنیا» در صفحات تاریخ ثبت شدند تا حافظان امنیت، امروز با تعقل و واکاوی بیشتری نسبت به گذشته به اعتراضات پاسخ دهند و بررسی همهجانبه را در دستور کار قرار دهند. به بیان دیگر تهدیدهای ناشی از «مطالباتمردمی» که محتوای سیاسی دارد، با «سعه صدر» و پاسخ مناسب به فرصت و همگرایی منجر میشود. فارغ از ذکر و شرح پدیدهها با نظر به مفاهیم دانشجو و دانشگاه در جامعه کنونی رخوت و دلزدگی در مسائل سیاسی به چشم میآید. این کاستی متاثر از علل مختلف تا مرز تغییر ماهیت به بحران اجتماعی پیش رفته است که در حد وسع و حوصله مخاطب به نمونهای چند از آنها اشاره میکنم. علاوه بر کاهش یارانه مطبوعات و شرایط دشوار اقتصادی این حوزه که در کمیت و کیفیت نشر جراید و کتب تاثیر گذاشته است، احزاب کارکرد حزبی خود را از دست داده و مردم به علت نبود «امنیت اقتصادی»، در تفسیر کلیه مسائل رویکرد سیاسی دارند. نگارنده با عدم آگاهی از تاثیر این پدیده بر «تاویلِ امنیتی» از مسائل و صفبندیهای ایدئولوژیک، بررسی متغیر موجود را لازم میداند. واکاوی این موضوع برونرفت ازشرایط موجود را فراهم میکند و قطعیترین درمان برای تخدیر «نشاط سیاسی» در عرصه علمی-دانشگاهی است. به تبع این تغییر تکاپوی دانشجویان برای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از فضای سیاسی با نقد درونی پدیدهها نمایان میشود و امکان طرح «آلترناتیو» در خارج از مرزها را کاهش میدهد. درنتیجه امکان بروز تکصدایی در مسائل سیاسی سیر نزولی خواهد یافت و شرایط «تضارب آراء» و برقراری «دیالوگ» فراهم میشود. به هر تفسیر نگارنده به عنوان یک دانشجو، فضای کنونی را در شأن آرمانهای جمهوری اسلامی و مطالبات دانشجویان نمیدانم لذا این سیاهه ادای دینی است به جامعه دانشگاهی که با تکیه بر رویکرد انتقادی به بررسی مسئله پرداخته و با ارائه راه حل حسننیت خود را ثابت میکند.
فضای دانشگاهی تحت تاثیر جناحبندیها دست به سلسله اعتراضهایی پیوسته و منسجم زد. تغییر موضع و رویکرد حاکمیت نسبت به مسائل مختلف پس از سقوط مصدق در پاسخگویی به این اعتراضات نمود پیدا کرد. واقعه 16 آذر 1332 از این مسئله استثنا نشد. «احمد قندچی»، «مهدی شریعترضوی» و «مصطفی بزرگنیا» در صفحات تاریخ ثبت شدند تا حافظان امنیت، امروز با تعقل و واکاوی بیشتری نسبت به گذشته به اعتراضات پاسخ دهند و بررسی همهجانبه را در دستور کار قرار دهند. به بیان دیگر تهدیدهای ناشی از «مطالباتمردمی» که محتوای سیاسی دارد، با «سعه صدر» و پاسخ مناسب به فرصت و همگرایی منجر میشود. فارغ از ذکر و شرح پدیدهها با نظر به مفاهیم دانشجو و دانشگاه در جامعه کنونی رخوت و دلزدگی در مسائل سیاسی به چشم میآید. این کاستی متاثر از علل مختلف تا مرز تغییر ماهیت به بحران اجتماعی پیش رفته است که در حد وسع و حوصله مخاطب به نمونهای چند از آنها اشاره میکنم. علاوه بر کاهش یارانه مطبوعات و شرایط دشوار اقتصادی این حوزه که در کمیت و کیفیت نشر جراید و کتب تاثیر گذاشته است، احزاب کارکرد حزبی خود را از دست داده و مردم به علت نبود «امنیت اقتصادی»، در تفسیر کلیه مسائل رویکرد سیاسی دارند. نگارنده با عدم آگاهی از تاثیر این پدیده بر «تاویلِ امنیتی» از مسائل و صفبندیهای ایدئولوژیک، بررسی متغیر موجود را لازم میداند. واکاوی این موضوع برونرفت ازشرایط موجود را فراهم میکند و قطعیترین درمان برای تخدیر «نشاط سیاسی» در عرصه علمی-دانشگاهی است. به تبع این تغییر تکاپوی دانشجویان برای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از فضای سیاسی با نقد درونی پدیدهها نمایان میشود و امکان طرح «آلترناتیو» در خارج از مرزها را کاهش میدهد. درنتیجه امکان بروز تکصدایی در مسائل سیاسی سیر نزولی خواهد یافت و شرایط «تضارب آراء» و برقراری «دیالوگ» فراهم میشود. به هر تفسیر نگارنده به عنوان یک دانشجو، فضای کنونی را در شأن آرمانهای جمهوری اسلامی و مطالبات دانشجویان نمیدانم لذا این سیاهه ادای دینی است به جامعه دانشگاهی که با تکیه بر رویکرد انتقادی به بررسی مسئله پرداخته و با ارائه راه حل حسننیت خود را ثابت میکند.