وقتی جامعه و سیاست نظامی میشود
دکتر صلاحالدین هرسنی (تحلیلگر سیاسی )نظامیان به عنوان قدیمیترین و مهمترین گروه رسمی نهادی ضمن دفاع از کشور در برابر تهدیدات خارجی و حفظ نظم و امنیت داخلی، نقش تعیینکنندهای در روند تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران داشتهاند. در این راستا، نقش سپاه به عنوان یک گروه رسمی نهادی در سپهر عمومی سیاسی و شئون مختلف آن در همه ادوار انقلاب بهویژه در طول عمر دولت نهم و دهم قویا محسوس و مشهود بوده است. در ریشهیابی و علل دخالت سپاه در سپهر عمومی سیاست و شئونات مختلف جامعه ایران، میتوان به دلایلی اشاره داشت.
اول آنکه سپاه از همان ابتدای موجودیت، نقش خود را در راستای حفظ ارزشهای انقلاب تعریف کرد و بعد از کودتای عقیم نوژه به تدریج بر اهمیت وجودی خود در حفظ کیان نظام و دفاع از مرزها افزود. به واقع کودتای نوژه سبب افزایش نقش سپاه و به موازات آن کاهش نقش ارتش در سپهر عمومی سیاست ایران شد.
دوم آنکه فضای سیاسی و اجتماعی ایران، جدای از مجاهدت زایدالوصف سپاه درهشت سال جنگ تحمیلی برای حفظ کیان و دفاع از مام وطن، دشمن خارجی قابل ملاحظهای نداشت که برای رویارویی و دفع خطرات آن به یک گروه نظامی همچون سپاه نیازمند باشد یا اگر آن دشمن وجود داشت، به قدری قوی نبود که سپاه بخواهد همه توان خود را برای خنثی کردن نقشههای آن تجهیز کند. لذا در چنین شرایطی یک گروه نهادی نظامی مانند سپاه به هر علتی نتواند نقش اصلی خود را ایفا کند، برای انجام کارویژه و حفظ حیات خود مجبور است به ایفای نقشهای دیگر بپردازد. ایفای این نقش حوزههایی چون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را شامل میشود. طبیعی است که برآیند منطقی ایفای چنین نقش و کارویژهای، باعث نفوذ و گسترش نقش سپاه به حوزههای غیر نظامی شود.
هم اینک مسئله دخالت سپاه به عنوان یک گروه رسمی نهادی با توجه به تجمیع شواهد و نشانگان در اعلام کاندیداتوری سردار حسین دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 نمود و بروز یافته است. البته انگیزه حضور نظامیان در پاستور مسبوق به سابقه است. برای نمونه تا قبل از اعلام کاندیداتوری سردار دهقان، علی شمخانی، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف سودای فتح پاستور را داشتند، اما انگیزه و کوشش آنها در فتح پاستور و تصاحب کرسی ریاست جمهوری، بنا به دلایلی نتوانست قرین توفیق شود. حالا و در شرایطی که بحث درباره حضور نظامیان در عرصه انتخابات 1400 بالاگرفته است، سردار حسین دهقان با اعلام رسمی نامزدی اولین چراغ انتخابات 1400 را روشن کرده است. آنگونه که پیداست، کاندیداتوری سردار دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 معلول دلایلی است.
اول آنکه این اعلام آمادگی قبل از هر چیز به ناکارآمدی حضور نامزدهای اصولگرا و اصلاحطلب در پاستور مرتبط است، به این معنی که تاکنون هیچ یک از نامزدهای اصولگرا و اصلاحطلب آنگونه که باید و شاید نتوانستهاند آزمون خود را در نهادی چون پاستور پس بدهند، لاجرم یک نامزد نظامی از سپاه بهتر میتواند ماموریتهای مرتبط با نهادی چون پاستور را اجرا کند. به همین خاطر است که سپاه حضور در پاستور را در حکم وظیفه و رسالت ذاتی خود میداند و به این نتیجه رسیده است که اگر در این زمینه غفلت کند، وظیفه خود را درست انجام نداده است.
دومین دلیل برای پر رنگتر شدن نقش سپاه در حضور در پاستور به ملاحظات اقتصادی باز میگردد. در باور کارگزاران تراز اول سپاه، افق اقتصادی ایران در پسابرجام و بهویژه در روزگاران اخیر، تصویر روشنی را عرضه نمیکند و تنها با تکیه بر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی مورد نظر کارگزاران سپاه میتوان به این توفیق دست یافت و راه پیشرفت اقتصادی کشور را هموار کرد.
به این ترتیب و با دلایلی که برای اعلام آمادگی سردار دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 اقامه شده است، باید خاطرنشان کرد که این آمادگی برای حضور در پاستور را میتوان به معنای گذار تدریجی فضای سیاسی و اجتماعی ایران از الیگارشی گروههای دیگر به الیگارشی سپاه در سپهر عمومی سیاست وقت حاضر جمهوری اسلامی دانست. اما تداوم چنین وضعیتی در درازمدت نتیجهای جز ایجاد حالت «پره تورین» و همچنین میلیتاریزه شدن جامعه و سیاست نخواهد داشت. در ادبیات مربوط به توسعه سیاسی، ایجاد حالت پره تورین بر وضعیتی دلالت میکند که در فرآیند آن، ضعفا اعتصاب، اغنیا اختلاس و نظامیان کودتا میکنند. مزید بر آن تداوم این وضعیت، عاملی برای ایجاد دولت پادگانی و بازگرداندن فضای امنیتی به اجتماع و تاخر در امرتوسعه سیاسی و در نتیجه توازن قدرت به نفع نظامیان خواهد بود؛ مسئلهای که هیچ مطابقتی با رویکردها و فرایندهای سیاست در وقت حاضر سپهر سیاست عمومی کشور ندارد و یقیناً میتواند مانع تحقق اهداف و منویات نظام شود. در این راستا، تجربه کشورهایی چون ترکیه، آرژانتین، مصر، سوریه، پاکستان و عراق در دهه 1960 میتواند امتناعی برای ورود نظامیان به عرصه سیاست و مشخصا تصاحب کرسی ریاست جمهوری باشد. برای جلوگیری از این وضعیت محتمل و قابل پیشبینی بهتر آن است که تمهیداتی هدفمند و معطوف به کارویژهگرایی از سوی کارگزاران تراز اول سپاه اندیشیده شود، تا کارویژه این نهاد نظامی نتواند از حوزه دفاعی به حوزه سیاست تسری یابد و بهتر آن است که نظامیان به جای ورود به سیاست و انگیزه برای سکانداری ریاست جمهوری به پادگانها باز گردند و در راستای ماموریتهای ذاتی خود از مرزها دفاع کنند.
اول آنکه سپاه از همان ابتدای موجودیت، نقش خود را در راستای حفظ ارزشهای انقلاب تعریف کرد و بعد از کودتای عقیم نوژه به تدریج بر اهمیت وجودی خود در حفظ کیان نظام و دفاع از مرزها افزود. به واقع کودتای نوژه سبب افزایش نقش سپاه و به موازات آن کاهش نقش ارتش در سپهر عمومی سیاست ایران شد.
دوم آنکه فضای سیاسی و اجتماعی ایران، جدای از مجاهدت زایدالوصف سپاه درهشت سال جنگ تحمیلی برای حفظ کیان و دفاع از مام وطن، دشمن خارجی قابل ملاحظهای نداشت که برای رویارویی و دفع خطرات آن به یک گروه نظامی همچون سپاه نیازمند باشد یا اگر آن دشمن وجود داشت، به قدری قوی نبود که سپاه بخواهد همه توان خود را برای خنثی کردن نقشههای آن تجهیز کند. لذا در چنین شرایطی یک گروه نهادی نظامی مانند سپاه به هر علتی نتواند نقش اصلی خود را ایفا کند، برای انجام کارویژه و حفظ حیات خود مجبور است به ایفای نقشهای دیگر بپردازد. ایفای این نقش حوزههایی چون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را شامل میشود. طبیعی است که برآیند منطقی ایفای چنین نقش و کارویژهای، باعث نفوذ و گسترش نقش سپاه به حوزههای غیر نظامی شود.
هم اینک مسئله دخالت سپاه به عنوان یک گروه رسمی نهادی با توجه به تجمیع شواهد و نشانگان در اعلام کاندیداتوری سردار حسین دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 نمود و بروز یافته است. البته انگیزه حضور نظامیان در پاستور مسبوق به سابقه است. برای نمونه تا قبل از اعلام کاندیداتوری سردار دهقان، علی شمخانی، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف سودای فتح پاستور را داشتند، اما انگیزه و کوشش آنها در فتح پاستور و تصاحب کرسی ریاست جمهوری، بنا به دلایلی نتوانست قرین توفیق شود. حالا و در شرایطی که بحث درباره حضور نظامیان در عرصه انتخابات 1400 بالاگرفته است، سردار حسین دهقان با اعلام رسمی نامزدی اولین چراغ انتخابات 1400 را روشن کرده است. آنگونه که پیداست، کاندیداتوری سردار دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 معلول دلایلی است.
اول آنکه این اعلام آمادگی قبل از هر چیز به ناکارآمدی حضور نامزدهای اصولگرا و اصلاحطلب در پاستور مرتبط است، به این معنی که تاکنون هیچ یک از نامزدهای اصولگرا و اصلاحطلب آنگونه که باید و شاید نتوانستهاند آزمون خود را در نهادی چون پاستور پس بدهند، لاجرم یک نامزد نظامی از سپاه بهتر میتواند ماموریتهای مرتبط با نهادی چون پاستور را اجرا کند. به همین خاطر است که سپاه حضور در پاستور را در حکم وظیفه و رسالت ذاتی خود میداند و به این نتیجه رسیده است که اگر در این زمینه غفلت کند، وظیفه خود را درست انجام نداده است.
دومین دلیل برای پر رنگتر شدن نقش سپاه در حضور در پاستور به ملاحظات اقتصادی باز میگردد. در باور کارگزاران تراز اول سپاه، افق اقتصادی ایران در پسابرجام و بهویژه در روزگاران اخیر، تصویر روشنی را عرضه نمیکند و تنها با تکیه بر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی مورد نظر کارگزاران سپاه میتوان به این توفیق دست یافت و راه پیشرفت اقتصادی کشور را هموار کرد.
به این ترتیب و با دلایلی که برای اعلام آمادگی سردار دهقان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 اقامه شده است، باید خاطرنشان کرد که این آمادگی برای حضور در پاستور را میتوان به معنای گذار تدریجی فضای سیاسی و اجتماعی ایران از الیگارشی گروههای دیگر به الیگارشی سپاه در سپهر عمومی سیاست وقت حاضر جمهوری اسلامی دانست. اما تداوم چنین وضعیتی در درازمدت نتیجهای جز ایجاد حالت «پره تورین» و همچنین میلیتاریزه شدن جامعه و سیاست نخواهد داشت. در ادبیات مربوط به توسعه سیاسی، ایجاد حالت پره تورین بر وضعیتی دلالت میکند که در فرآیند آن، ضعفا اعتصاب، اغنیا اختلاس و نظامیان کودتا میکنند. مزید بر آن تداوم این وضعیت، عاملی برای ایجاد دولت پادگانی و بازگرداندن فضای امنیتی به اجتماع و تاخر در امرتوسعه سیاسی و در نتیجه توازن قدرت به نفع نظامیان خواهد بود؛ مسئلهای که هیچ مطابقتی با رویکردها و فرایندهای سیاست در وقت حاضر سپهر سیاست عمومی کشور ندارد و یقیناً میتواند مانع تحقق اهداف و منویات نظام شود. در این راستا، تجربه کشورهایی چون ترکیه، آرژانتین، مصر، سوریه، پاکستان و عراق در دهه 1960 میتواند امتناعی برای ورود نظامیان به عرصه سیاست و مشخصا تصاحب کرسی ریاست جمهوری باشد. برای جلوگیری از این وضعیت محتمل و قابل پیشبینی بهتر آن است که تمهیداتی هدفمند و معطوف به کارویژهگرایی از سوی کارگزاران تراز اول سپاه اندیشیده شود، تا کارویژه این نهاد نظامی نتواند از حوزه دفاعی به حوزه سیاست تسری یابد و بهتر آن است که نظامیان به جای ورود به سیاست و انگیزه برای سکانداری ریاست جمهوری به پادگانها باز گردند و در راستای ماموریتهای ذاتی خود از مرزها دفاع کنند.