جزئیات سعدی
کسی را که پیری در آرد ز پای
چو دستش نگیری نخیزد ز جای
من آنم ز پای اندر افتاده پیر
خدایا به فضل خودم دست گیر
نگویم بزرگی و جاهم ببخش
فروماندگی و گناهم ببخش
تو بینا و ما خائف از یکدگر
که تو پردهپوشی و ما پرده در
چو دستش نگیری نخیزد ز جای
من آنم ز پای اندر افتاده پیر
خدایا به فضل خودم دست گیر
نگویم بزرگی و جاهم ببخش
فروماندگی و گناهم ببخش
تو بینا و ما خائف از یکدگر
که تو پردهپوشی و ما پرده در