تکیه بر قدمت تاریخ نسخ در دیوان حافظ
امیراصلان شکوهی (شاعر)این نکته بسیار روشن است که هر چه تاریخ نسخه دیوان حافظ کهنتر باشد امکان اصالت و موزونیت آن نسبت به غزل حافظ بیشتر خواهد بود. اما در مورد اعتبار نسخههای کهن، آقای دکتر عیوضی در صفحه ۱۵ کتاب «حافظ برتر کدام است» مینویسند: «آقای ابتهاج بر اساس مستنداتی و آوردن این بیت و اینکه نمیتوان گفت بهترین به طور یقین در نسخههای کهنتر آمده است بیت زیر را انتخاب کردهاند». «گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است/خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پبشانی.» صورت مزبور (ضبط نسخه827 است) چهار نسخه دیگر یعنی نسخههای821و 822و 823 و 825 با اندک تفاوت بیت را بهصورت زیر آوردهاند: «امید از بخت میدارم که بگشاید کمربندش/
خدا راای فلک با من گره بگشا ز پیشانی.» و افزودهاند که چه باید کرد اصل اقدم نُسخ یا اکثر نسخ را بپذیریم و همین صورت را (ضبط چهار نسخه) که بسیار نازل به نظر میآید به جای صورت زیبا و ارجمند(ضبط نسخه 827) بگذاریم که هر جزء آن مُهر و نشان حافظ دارد- مقدمه ص-22) من نسبت به این نظر آقای دکتر (با اندک تفاوتی) توضیحی نوشتهام که اگر توفیقی پیش آید تقدیم عزیزان خواننده خواهم داشت.
این گونه اختلافها که یکی دو نسخه بر چندین نسخه امتیاز دارند تنها به همین یک مورد که آقای ابتهاج به عنوان شاهد آوردهاند ختم نمیشود.
ای بسا نسخی که از نظر تاریخی ممکن است از نسخههای دیگر نسبت به زمان حافظ دورتر باشد، اما از لحاظ محتوی و مفهوم اصیلتر و معتبرتر؛ بنابراین در یک چنین موقعیتی معیار سنجش ذوق، حافظه، آشنایی با کد زبان حافظ، آگاهی از پیچ و تابهای کلامی خواجه، اِشراف به آیات قرآنی و روایات و احادیث و تاریخ و اساطیر و مواردی از این دست، و اینجاست که به اصلاح شما راست میشود؛ (نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود) محک و میزان آشنایی با زبان حافظ و تفکر و جایگاه او در اینجا جلوه خواهد کرد که پشتوانه همه اینها خودباوری برای ورود به میدان است.
به راستی که دل شیر میخواهد و سری پرشور. تکیه بر اقدم یا اکثر نسخ اگر تنها دلیل و مستند صورت انتخابی هر محققی در تصحیح دیوان حافظ باشد راه به جایی نمیبرد که این اندازه تکیه بر امتیاز وجهی بر وجه دیگری از ضبط به دلیل تقدم نسخ مورد استفاده و اصرار بر برتری و صحت آن و همچنین ضبط اکثریت نسخ و تن دادن به نسخهای که مایه دانش کاتب آن بر ما مسلّم نشده هیچ جای باور و قبول ندارد.
ضمن اینکه اگر ما آن قدر تسلیم اکثریت و تقدم نُسَخ هستیم دیگر انتخاب ما محملی ندارد. اگر قرار باشد نسخ متعددی را کنار هم بگذاریم، تنها تاریخ تقدم نسخهای بر سایر نسخ نمیتواند ملاک انتخابی احسن و اصلح باشد که در اینگونه موارد زبان رند شیراز همان زبانی است که در محاورات عمومی مردم با آن گفتوگو میکنند.
اما وقتی حافظ از آن کلمات استفاده میکند از آنها معجونی میسازد که هر ناباور بیذوقی را دگرگون میکند. خواجه خودش هم فهمیده که گفته:«ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/به قرآنی که اندر سینه داری.»
این گونه اختلافها که یکی دو نسخه بر چندین نسخه امتیاز دارند تنها به همین یک مورد که آقای ابتهاج به عنوان شاهد آوردهاند ختم نمیشود.
ای بسا نسخی که از نظر تاریخی ممکن است از نسخههای دیگر نسبت به زمان حافظ دورتر باشد، اما از لحاظ محتوی و مفهوم اصیلتر و معتبرتر؛ بنابراین در یک چنین موقعیتی معیار سنجش ذوق، حافظه، آشنایی با کد زبان حافظ، آگاهی از پیچ و تابهای کلامی خواجه، اِشراف به آیات قرآنی و روایات و احادیث و تاریخ و اساطیر و مواردی از این دست، و اینجاست که به اصلاح شما راست میشود؛ (نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود) محک و میزان آشنایی با زبان حافظ و تفکر و جایگاه او در اینجا جلوه خواهد کرد که پشتوانه همه اینها خودباوری برای ورود به میدان است.
به راستی که دل شیر میخواهد و سری پرشور. تکیه بر اقدم یا اکثر نسخ اگر تنها دلیل و مستند صورت انتخابی هر محققی در تصحیح دیوان حافظ باشد راه به جایی نمیبرد که این اندازه تکیه بر امتیاز وجهی بر وجه دیگری از ضبط به دلیل تقدم نسخ مورد استفاده و اصرار بر برتری و صحت آن و همچنین ضبط اکثریت نسخ و تن دادن به نسخهای که مایه دانش کاتب آن بر ما مسلّم نشده هیچ جای باور و قبول ندارد.
ضمن اینکه اگر ما آن قدر تسلیم اکثریت و تقدم نُسَخ هستیم دیگر انتخاب ما محملی ندارد. اگر قرار باشد نسخ متعددی را کنار هم بگذاریم، تنها تاریخ تقدم نسخهای بر سایر نسخ نمیتواند ملاک انتخابی احسن و اصلح باشد که در اینگونه موارد زبان رند شیراز همان زبانی است که در محاورات عمومی مردم با آن گفتوگو میکنند.
اما وقتی حافظ از آن کلمات استفاده میکند از آنها معجونی میسازد که هر ناباور بیذوقی را دگرگون میکند. خواجه خودش هم فهمیده که گفته:«ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/به قرآنی که اندر سینه داری.»