سفر کلیدی عمرانخان به افغانستان
حسنعلی ذکریایی (کارشناس روابط بینالملل)با گذشت چند روز از سفر«وحدتآفرین» ظریف وزیرامورخارجه کشورمان به اسلامآباد، عمرانخان نخستوزیر پاکستان به دعوت اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان، عازم کابل شد. اگر چه دولتمردان افغانستان، ضمن استقبال گرم از عمرانخان و هیات همراه، برای تامین امنیت بیشتر و بهتر با تدابیر ویژه امنیتی، شهر کابل را تعطیل عمومی اعلام کردند، اما تصاویر چندانی از عمرانخان در سطح شهر کابل دیده نشد. این نخستین سفر عمرانخان به کابل است. وی پیش از سفرش نیز، هدف خود را «اعتمادسازی» و «کاهش خشونتها» از راه سیاسی عنوان کرد و با انتشار پیامی در توئیترش نوشت که سفر من به کابل «گام دیگر»ی درجهت انتقال «پیام تعهد پاکستان به صلح در افغانستان» است و اشرف غنی نیز از آن به عنوان«سفر تاریخی» و با ارزش یاد کرد؛ زیرا میداند مسیر صلح افغانستان از پاکستان میگذرد. هر چند که پیش از این، هدف اصلی این سفر، گفتوگو در مورد «صلح»، «روابط دوجانبه» و «تقویت روابط تجاری» بین دو کشور عنوان شده بود، اما یکی از نکات مهم این سفر، این است که عمرانخان میخواهد نشان دهد که پاکستان هنوز نقش تعیینکننده و برجستهای در منطقه به خصوص در صلح افغانستان دارد. ولی برخی از تحلیلگران سفر عمرانخان را به عنوان تکمیل هدفمند پازل پاکستان در افغانستان ارزیابی میکنند. در همین راستا، مردم افغانستان تظاهراتی علیه سفر عمرانخان به دلیل رویکرد دوگانه اسلامآباد در قبال افغانستان برگزار کردند. اما واقعیت این است که پیش از سفر عمرانخان به افغانستان، گفتوگوهای بینالافغانی نیز در دوحه قطر به بنبست رسیده بود و خشونت گروه افراطگرای طالبان در افغانستان طی دو ماه گذشته شدت یافت که میتوان از مهمترین آن به حمله تروریستی به دانشگاه کابل اشاره کرد. عمرانخان در کابل با خطاب قرار دادن مردم این کشور گفت که «پاکستان، بیشتر از انتظار شما، کمک خواهد کرد». او گفت که مردم و دولت پاکستان مانند شما یک نگرانی دارند و آن هم «صلح» است؛ به همین دلیل به افغانستان آمدهام. او وعده داد که «آنچه را در توان دارد برای کمک به کاهش خشونت که منجر به آتشبس شود، انجام دهد». عمرانخان به این موضوع آگاهی و اشراف دارد که بحران افغانستان راهحل نظامی ندارد، اما، مهمترین چالش پیش روی او سیاست دوگانه و ماندن بر سر دو راهی «جمهوریت» یا «امارات اسلامی» در افغانستان است. به عبارت دیگر، اگر چه عمرانخان بارها تاکید کرده که از صلح در افغانستان حمایت میکند، اما هنوز مواضع خود را واضع و آشکارا بیان نکرده که خواستار حمایت از جمهوریتی که مورد حمایت دولت است یا از امارات اسلامی که مورد خواست طالبان است، پشتیبانی خواهد کرد. نکته بعدی این است که افغانستان به عنوان عمق استراتژیک پاکستان مطرح میشود و اسلامآباد به شدت نیازمند آن است و برای این کشور هم فرق ندارد که چه دولتی در پاکستان روی کار باشد؛ چرا که نگران نفوذ هند در افغانستان است.
درست است که شاهمحمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان به عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان گفته بود که اسلامآباد خواهان «رابطه دوستی» با افغانستان است، نه رابطه اربابی»، اما این رابطه دوستی نیازمند گام برداشتن سریعتر برای ایجاد فضای اعتمادسازی بیشتر است. با وجود این، هر چه روابط این دو کشور مسلمان و همسایه بهبود یابد، برای توسعه وامنیت منطقه و فرامنطقهای، کلیدی خواهد بود؛ زیرا بیش از دو دهه است که روابط دو کشور با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده و از تنشهای سیاسیشان هنوز هم تا به امروز کاسته نشده است. اگرچه حل مشکلات افغانستان نگاه درازمدت را میطلبد، اما سفر عمرانخان را میتوان به فال نیک گرفت و آن را در نوع خود یک «تحول چشمگیر» و «نقطه عطفی» در روابط دو کشور دانست که نشان از تداوم همکاریهای مشترک در «فرآیند صلح» در افغانستان است. در واقع، دو کشور مسلمان، برادر و همسایه میتوانند با اتخاذ توافقهای سیاسی به جای نظامی و متهم نکردن یکدیگر و خارج نشدن از دایره اعتمادسازی و بدون نیاز به حضور کشورهای خارجی و مداخلهگر و با توجه به واقعیتهای محیطی و بر اصول «سیاست همسایگی»، برای تعمیق روابط و همکاریهای دوجانبه جهت کمک به پیشبرد فرایند صلح و همچنین ساخت قدرت و معادلات منطقهای چهره جدیدی را از خود نشان دهند و محاسبات راهبردی و اقدامات کشورهای متخاصم را ابتر بگذارند. کمااین که جمهوری اسلامی ایران توانست با خروج از «فشارحداکثری» و تحریمهای ظالمانه، همچنان به عنوان «بازیگر خردمند»ی در منطقه باقی بماند.