مجید ابهری در تبیین تعامل دولت با مردم، در بحران کرونا:
دیدهنشدن مردم، تضعیف دولت را در پی خواهد داشت
همدلی| رضا دستجردی: در آخرین روزهای هفته گذشته ناگهان خبر رسید که یک نفر در قم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان باخت و متعاقب آن، روز بعد هم فرد دیگری به همین دلیل جان خود را از دست داد و تا امروز مجموعا 5 نفر جان خود را بر اثر ابتلا به کرونا از دست دادند. این در حالی است که براساس کارشناسان پزشکی از پروسه ابتلا تا درگذشت یک فرد حداقل دو هفته زمان میبرد، در صورتی که در طول دو هفته گذشته بارها مسئولان پزشکی کشور ابتلای کس یا کسانی به این بیماری را رد میکردند. اما وقتی خبر به ناگهان ابتدا در فضای مجازی و سپس به رسانههای اصلی مثل رادیو و تلویزیون کشیده شد، دوباره این ظن قوت گرفته است که دولت یا مسئولان بهداشتی کشور در این زمینه کوتاهی کردند و از بیان حقیقت سر باز زدند. این موضوع به نوعی با موضوع سقوط هواپیمای اوکراینی از سوی نیروهای داخلی گره خورده است و یک بار دیگر باعث کاهش هر چه بیشتر اعتماد مردم به دولت و نهادهای زیرمجموعه آن شده است. مجید ابهری، جامعهشناس، در گفت و گو با همدلی، ضمن تبیین عواقب بیاعتمادی مردم به دولت، از آینده تاریک آن سخن
میگوید.
بیان حقایق و اخبار به شکل دلخواه خود یا دیرتر از زمان مطلوب باعث میشود که مردم به سوی رسانههای غیر که عمدتا از اعتبار چندانی نیز برخوردار نیستند، هجوم برده و خبرهای آنها را مورد اقبال و اعتماد قرار دهند. وقتی سیل، زلزله یا یک عارضه همهگیر مثل کرونا وارد جامعه میشود، بیان واقعیتها میتواند با عوامل یاد شده به شکل گستردهای مبارزه کند و در این میان، تقصیر و اهمال بلایایی چون سیل، زلزله یا کرونا از سوی دولت یا کارگزاران آن نیست، چرا که در بسیاری از کشورها که پیشرفتهتر از جامعه ما هستند نیز این بیماری، گستردهتر از کشور ما ملاحظه شده است، مثل ایتالیا یا دیگر کشورهای اروپایی که در ابعادی وسیع و گسترده بدان دچار شدهاند.
رسانهها باید به ترمیم اعتماد اجتماعی مردم کمر همت ببندند و اجازه ندهند که رسانههای بیاعتبار و کذب، یگانه محل و منبع تغذیه فکری آنها شوند. کمرنگبودن سواد رسانهای نیز در جامعه باعث میشود که برخی مردم، حرفهای اینگونه رسانهها را باور کنند و آنها نیز با برخوردی حرفهای، یک یا دو خبر راست و واقعی را در کنار اخبار خودساخته و دروغ به خورد جامعه دهند. برجستهسازی یک خبر رسانهای، هنری است که دشمنان به وسیله آنها برخی اخبار را برجسته میکنند، آنچنان که خبرهای اصلی توسط آنها گم میشوند.
در موضوع کرونا نیز دولت باید حقایق کشتهشدهها و تعداد بیماران را بیان کند و اجازه ندهد دشمنان نیز در این زمینه ابتکار عمل را به دست گیرند. به علاوه باید ضمن ارائه آموزشهای لازم به جامعه، برای پیشگیریها که اصلیترین حربه ما در مقابل بیماریها است، اقدام لازم صورت گیرد. سپس بعد از پیشگیری، موضع لازم، برخورد و مقابله با گسترش بیماری، دومین حرکت رسانهها باشد، مخصوصا صدا و سیما. این دستگاه میتواند در انتقال آموزههای بهداشتی، نقش اساسی برای خود ایفا کند. متاسفانه خبرهای دروغ که از سوی برخی از شبکههای ناصواب پخش میشود، باعث ایجاد اضطراب اجتماعی در جامعه شده است. در این میان، دولت باید برای معیار قرار دادن مردم، اخبار درست را در اختیار آنها قرار دهد و همانطور که وزیر بهداشت گفت، یعنی هیچ موردی برای دروغ گفتن و بیان کذب اخبار و آمار وجود نداشته باشد. در این حالت است که مردم نیز میتوانند به رسانههای داخلی اعتماد کنند و اجازه ندهند با روحیه و اعصاب آنها بازی شود.
باشد.
گویا فضای بیاعتمادی میان مردم و دولت که پیش از این نیز از گستره وسیعی برخوردار بود، امروزه وارد فاز تازهای شده است، این جو قرار است تا کجا پیش رود؟
سرمایه اجتماعی مهمترین عامل تقویت دوام و بقای نظام سیاسی است. اعتماد متقابل دولت به مردم و مردم به دولت، همچنین مشارکت در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در جامعه از نشانههای بارز سرمایه اجتماعی است. متاسفانه از آنجایی که بعضی از دستاندرکاران دولتی، سلیقه سیاسی خود را در تمام ابعاد فکری و فرهنگی خود نفوذ میدهند، برخی از رسانهها هم با توجه به نکته گفته شده، دچار زیادهروی و افراط در سیاستگری شدهاند.بیان حقایق و اخبار به شکل دلخواه خود یا دیرتر از زمان مطلوب باعث میشود که مردم به سوی رسانههای غیر که عمدتا از اعتبار چندانی نیز برخوردار نیستند، هجوم برده و خبرهای آنها را مورد اقبال و اعتماد قرار دهند. وقتی سیل، زلزله یا یک عارضه همهگیر مثل کرونا وارد جامعه میشود، بیان واقعیتها میتواند با عوامل یاد شده به شکل گستردهای مبارزه کند و در این میان، تقصیر و اهمال بلایایی چون سیل، زلزله یا کرونا از سوی دولت یا کارگزاران آن نیست، چرا که در بسیاری از کشورها که پیشرفتهتر از جامعه ما هستند نیز این بیماری، گستردهتر از کشور ما ملاحظه شده است، مثل ایتالیا یا دیگر کشورهای اروپایی که در ابعادی وسیع و گسترده بدان دچار شدهاند.
رسانهها باید به ترمیم اعتماد اجتماعی مردم کمر همت ببندند و اجازه ندهند که رسانههای بیاعتبار و کذب، یگانه محل و منبع تغذیه فکری آنها شوند. کمرنگبودن سواد رسانهای نیز در جامعه باعث میشود که برخی مردم، حرفهای اینگونه رسانهها را باور کنند و آنها نیز با برخوردی حرفهای، یک یا دو خبر راست و واقعی را در کنار اخبار خودساخته و دروغ به خورد جامعه دهند. برجستهسازی یک خبر رسانهای، هنری است که دشمنان به وسیله آنها برخی اخبار را برجسته میکنند، آنچنان که خبرهای اصلی توسط آنها گم میشوند.
در موضوع کرونا نیز دولت باید حقایق کشتهشدهها و تعداد بیماران را بیان کند و اجازه ندهد دشمنان نیز در این زمینه ابتکار عمل را به دست گیرند. به علاوه باید ضمن ارائه آموزشهای لازم به جامعه، برای پیشگیریها که اصلیترین حربه ما در مقابل بیماریها است، اقدام لازم صورت گیرد. سپس بعد از پیشگیری، موضع لازم، برخورد و مقابله با گسترش بیماری، دومین حرکت رسانهها باشد، مخصوصا صدا و سیما. این دستگاه میتواند در انتقال آموزههای بهداشتی، نقش اساسی برای خود ایفا کند. متاسفانه خبرهای دروغ که از سوی برخی از شبکههای ناصواب پخش میشود، باعث ایجاد اضطراب اجتماعی در جامعه شده است. در این میان، دولت باید برای معیار قرار دادن مردم، اخبار درست را در اختیار آنها قرار دهد و همانطور که وزیر بهداشت گفت، یعنی هیچ موردی برای دروغ گفتن و بیان کذب اخبار و آمار وجود نداشته باشد. در این حالت است که مردم نیز میتوانند به رسانههای داخلی اعتماد کنند و اجازه ندهند با روحیه و اعصاب آنها بازی شود.
جالب است که دولت در شرایط کنونی، حتی خود را موظف به پاسخگویی نمیداند.
بنده از نگاه رفتارشناسی و آسیبشناسی اجتماعی باید عرض کنم که با توجه به جمیع مسائل یاد شده، فراموش نکنیم که در صورت وقوع یک حادثه در کشوری مثل ژاپن که همگان بارها شاهد آن بودهایم، مسئول مستقیم یا وزیر مرتبط با آن رخداد استعفا داده و نخستوزیر در تلویزیون ظاهر شده و بارها با تعظیم از مردم عذرخواهی کرده است. ظاهرا فرهنگ عذرخواهی در میان دولتمردان ما همچون ابزار پارینهسنگی، منسوخ و فراموش شده است. اصلیترین موضوعی که میتواند بر زخمهای مردم مرهم نهد، پاسخگویی مسئولین است، اما گویا هیچکس در میان مسئولان ما خود را موظف به پاسخگویی در میان مردم نمیداند. اگر در میانکاله برای حیات وحش اتفاق فاجعهباری رخ میدهد یا در فریدونکنار، پرندگان مهاجر قتل عام میشوند، هر کس نداند تصور میکند که انگار این اتفاقات در یک کشور دورافتاده آفریقایی صورت گرفته است. نمیدانم چرا نباید روحیه عدم پاسخگویی و به موازات آن، عدم عذرخواهی در میان دولتمردان ما در سطوح مختلف نفوذ کرده باشد. فقط یک عذرخواهی ساده باعث افزایش محبوبیت و شخصیت یک مدیر میشود و هیچ آزاری به وی نخواهد رساند.روزهای انتخابات را پشت سر گذاشتیم. در این فرآیند، مدام بر نقش تاثیرگذار مردم بر رخدادهای اجتماعی تاکید میشد، به نظر شما آیا نباید این نقش همچنان جدی گرفته شده و بر آن تأکید شود؟
بنده هم در گفت و گویی که با مردم و آحاد جامعه دارم، بارها به این نکته تاسفبار برخورد کردهام که بخشهای وسیعی از مردم معتقدند وقتی دولت نیاز به آنها دارد، مثلا در مواردی چون جمعآوری کمک یا رایگیری در انتخابات، آنها را میبیند، به طور مرتب صحبت از آنها میکند و برای نقش اجتماعیشان، اهمیت فراوانی قائل میشود، اما وقتی نیازش به مردم و مشارکت اجتماعی آنها برطرف شد، گویی مردم، کلاه نامرئی بر سرشان گذاشتهاند و اصلا دیده نمیشوند. قطعا این دیدهنشدن باعث تضعیف دولت و حکومت و بروز حوادث تلخ میشود.وقتی بین مردم و دولت اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، چه بحران و فاجعهای در پی خواهد داشت؟
در صورت تداوم این وضعیت و کمتوجهی یا بهتر است بگویم بیتوجهی دولتمردان به مردم، با روزهایی مواجه خواهیم شد که مردم نیز دولت را جدا از خود دانسته و روحیه بیتفاوتی در قبال مشکلات دولت پیشه خواهند کرد، چرا که همین مردم در سختترین شرایط زندگی خود، مصائب بسیاری را تحمل کرده و پا به پای دولت حرکت کردهاند، سختیها را به جان خریدهاند، اما پشت دولت منتخب را خالی نکردهاند و ایستادهاند، ولی اگر وضعیت به همین منوال پیش برود و این دولت بیتوجهی و کماحترامی به مردم را ادامه دهد، دیگر نباید توقع دوستی و حمایت از مردم داشتهباشد.