میلاد انصاری- احزاب جریانهای قانونی درون حاکمیت هستند که تلاش دارند بر اساس اصول حاکم بر نظام سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه خود، قدرت سیاسی کشور را بهدست بگیرند و فیالواقع سعی دارند بعد از این «پراتیک» اهداف خود را در تمامی زمینههای سیاسی و... به اشکال مختلف به جامعه تحمیل نمایند.
در جوامع غربی « احزاب سیاسی» مولود لیبرالیسم و اساس روش حکومتی ، دموکراسی است که در این جوامع، احزاب به دنبال افزایش مشارکت تودههای مردم در تصمیمهای سیاسی ، اجتماعی... ، کمک به حکومتداری قانونمند و مبتنی بر دموکراسی، رشد نهاد های مدنی قانونمدارهستند.
از دیدگاه برخی متفکران علم سیاست احزاب دارای چهار مولفه و شاخص اساسی:1- وجود تشکیلات منظم و پایدار. 2- وجود شعبه های فراگیر حزب . 3- حمایت و استقبال تودههای مردم .4 - کوشش برای دست یابی به قدرت سیاسی میباشند که شوربختانه در ایران تمامی حزبهای موجود بدون رعایت مولفههای مذکور ، تنها به دنبال تصاحب قدرت و مغلوب ساختن رقبا هستند و برای رسیدن به قدرت هر جا لازم باشد قوانین حزب را نفی، استراتژی خود را تغییر و دچار استحاله میشوند.
کنشهای سیاسی و حزبی در ایران یک کنش غیر مدنی است، زیرا کنشگران سیاسی اغلب از احزاب، بنگاههای سیاسی موسمی ساختهاند، که بهطور متوسط بعد از هر دو سال یکبار به تعبیر بازاریان در این بنگاهها تخته میشود که این نشان دهنده یک جامعه غیر مدنی،
سیاست ماکیاولی و وجود دگماتیسم وسیع سیاسی است.
در حالی که در جوامع دموکراتیک احزاب قلب تپنده و سرمایه معنوی و اجتماعی جامعه است، در ایران احزاب سیاسی ایران از نهادهای اجتماعی و مدنی به بنگاههای اقتصادی و شرکتهای سهامی عام و خاص موسمی تبدیل شده است .که این یک پراتیک آماتوریک سیاسی است، که فقدان توسعه سیاسی در این رفتار ها کاملا مشهود است.
فلذا در نبود جریانهای حزبی قدرتمند، گاه جناح پیروز در کشور مجبور می شود که با جناح مقابل و غیر هم فکر خود دست به ائتلاف بزند و گر نه ائتلاف حزبی باید با حزبهای
همفکر با گرایش سیاسی خاص شکل بگیرد که این عمل باعث به زیر سوال رفتن آرمان های حزبی در کشور می شود.
نمود عینی این رفتار در « لیست امید» و
«فراکسیون امید» رخ داد که در آن نمایندگانی از چارچوب ایدهالیسم طراحی شده عدول کرده و به نوعی باعث شکست فراکسیون امید شدند.
نظام سیاسی پلورالیستی ظرفیت تحول پذیری
بسیاری در حوزههای سیاسی و اجتماعی دارد.در جامعه پلورال نهاد به سبب احزاب ، چند صدایی و تکثر گرایی به وفور به چشم می خورد که این تبلور عینی و تجلی گاه اندیشه و چندگانه گرایی است. هانتینگتون « برای توسعه و نوسازی احزاب قائل به چهار مرحله اساسی است، که برای تسهیل و تسریع نتیجهگیری بهطور اجمالی به آن اشاره می شود: ١. جناح بندی: مرحله ای است که افراد و گروهها چارچوبهای سنتی و رفتارهای سیاسی را در هم میشکنند. ولی هنوز سازمان نوین را تحول نبخشیدهاند. سمت و سوی سیاست جامعه را در این مرحله چند فرد کاریزماتیک و سرشناس تعیین میکنند.
٢. دو قطبی شدن: نقطه عطف و حیاتی در تکامل سیاسی، این مرحله است. در این پروسه نیروهای اجتماعی تازهای با هدف تاثیرگذاری بر سرنوشت جامعه خود به صحنه سیاست گام میگذارند .٣. عصر گسترش احزاب : در این مرحله نیروهای اجتماعی وارد شده به صحنه در جهت کسب قدرت به ایجاد حزب دست میزنند(شاید بتوان گفت که تضارب عملکرد نیروهای اجتماعی وارد شده در مرحله دوم و سوم در واقع همان تضارب عملکردحزب و جناح است) ۴. نهادمندی : از نظر هانتینگتون شیوه گسترش نهادمندی سیاسی، شکل نظام حزبی ناشی از آن را مشخص می کند و معتقد است نهادمندی احزاب به یکی از صورت های زیر است:نظام تک حزبی(شوروی سابق ) ، نظام دو حزبی( آمریکا) و نظام چند حزبی.
بدون شک از چهار مرحله مطروحه ، کشور ایران در مرحله نخست آن قرار دارد و تا زمانی که احزاب بهصورت ارتجاعی و کج و معوج به فعالیت ادامه دهند ، کماکان سیاست ورزی ایرانی ایران در این مرحله منجمد خواهد ماند.
احزابی که در کشور ما وجود دارند عمدتا شکل گرفته از ساختار بالا و بدنه قدرت هستند و به همین دلیل این احزاب نمیتوانند نقش نهادهای مدنی را ایفا کنند.رفتارهای حزبی آماتوریک در کشورهای جهان سوم باعث میشود که جامعه به شکل تودهوار رشد کند و ثمره این جامعه شکلگیری اولیگارشی و حکومت توتالیتر میشود.
استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع میباشد. طراحی و اجرا توسط:
هنر رسانه