از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


کاهش مشارکت و جابجایی سبد رای ابتکار عمل را از جریان‌های سیاسی گرفت

قدرت‌نمایی مردم در سیاست

همدلی|  آرزو بخشنده: انتخابات ‌ریاست‌جمهوری در مرحله اول دریافت‌های جدیدی را پیش‌روی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان قرار داده، دریافت‌هایی که با نگاه‌های سیاسی رایج در گذشته نه تنها همخوان نیست، بلکه بیانگر تغییر شدید سبد آرا در انتخابات است. اگر دوم خرداد سال 76 قرن گذشته “سید محمدخاتمی” را با آرای طبقه متوسط و ترقی‌خواهان تعریف می‌کردند یا “محمود احمدی‌نژاد” را به واسطه ساده‌زیستی و نگاه سنتی به مسائل ایدئولوژیک در خاستگاه طبقات پایین جامعه مورد تفسیر قرار می‌دادند، اما بعد از سال 88 جزئی‌نگری بر اساس منفعت اقتصادی و سیاسی جای سبد آرای استاندارد گروه‌های سیاسی را گرفت. سال 92 موضوع گشایش‌های اقتصادی برجسته و تخصصی شد و ادامه این مسیر در سال 96 هنوز خاستگاه اجتماعی داشت. اما از سال 1400 رویگردانی از ظرفیت روسای جمهور فضا را برای رشد تندروها در دولت سیزدهم باز کرد. این گفتمان نه توانست اقتصاد را بهبود دهد نه مطالبه طبقات متوسط را برآورده کرد. تورم و گرانی از یکسو و سختگیری‌های اجتماعی و انسداد سیاسی از سوی دیگر حلقه را بر گلوگاه تنفس هر دوقشر تاثیرگذار اجتماعی تنگ کرد. از این روست که ریزش محسوس آرای کاندیداهای جبهه انقلاب در کنار مشارکت حداقلی‌تر از 1400 مبنای محاسبه سیاسی قرار گرفته است. چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا سیاست در کف خیابان منفعت‌طلبانه و زیرکانه‌تر از گذشته به خدمت گرفته می‌شود؟
 این سوالی است که پاسخ به آن قطعی نیست اما گمانه‌ها بر این است که دیگر هیچ گروه سیاسی نمی‌تواند بر آرای خود در سبد مشخصی حساب باز کند. رای کوچک قالیباف در مقابل جلیلی و رای بالای پزشکیان در برابر جلیلی و قالیباف در حالیکه قهر با انتخابات به مرز 60 درصد از جامعه ایرانی رسیده، در نگاه اول قدرتنمایی مردم را نشان می‌دهد و در وهله دوم کیاست در مشارکت عمومی. اگر نگاهی به ریزش آرای کاندیداهای جبهه انقلاب بیندازیم وضعیت روشن‌تر خواهد شد. سبد رای 22 میلیونی اصولگراها در انتخابات 1400 به 12 میلیون رای در سال 1403 رسید.
ریزش آرای اصولگرایان
در سال ۱۴۰۰ مشارکت 48.8  درصدی رئیسی را به پاستور رساند اما سه سال بعد از آن روزها مشارکت با ریزش محسوس به مرز ۴۰درصد رسیده است . کل آراء مأخوذه در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ۲۸‌میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ رأی بود، اما در این دوره از انتخابات تعداد رأی دهندگان با ریزش بیش از ۴ میلیونی، به ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۱۸۵ نفر رسیده است.این در حالی است دومینوی کاهش مشارکت، فرار سرمایه و اخراج اساتید و سختگیری‌های سیاسی در داخل هیچ‌گاه دیده نشده و روسای جمهور بعد از استقرار در پاستور بنا را گذاشته‌اند بر نقد گذشته. دولت روحانی، احمدی‌نژاد را نواخت و رئیسی و کابینه‌اش چوب نقد را بر سر دولت روحانی نگه‌ داشتند تا از مهلکه پاسخ‌گویی وضع موجود بگریزند. اما پیام مردم درانتخابات چند سال گذشته یکی است: «از شرایط موجود راضی نیستیم.»
سیگنال تخریب سبد آرا
پیش‌بینی‌ناپذیر شدن سبد رای هر دوره برجسته‌تر می‌شود. به رغم ردصلاحیت‌ها و کانالیزه کردن «منوی انتخاب» برای مردم، ابزار جدیدی در میان عامه ایجاد شده که از آن به عنوان اهرم فشار بر گروه‌های سیاسی و قدرت استفاده می‌کنند. یکی از آنها آرای مردد در انتخابات هشتم تیر ماه بود. این همه تردید از تردید نیامده‌ بود، بلکه کسانی که قطعا می‌خواستند مشارکت کنند سیگنال‌های مخرب برای جناح‌های سیاسی می‌فرستادند. اگر فرض بر این باشد که همه نظرسنجی‌های ارائه شده با چند درصد خطا قابل استناد بوده است، اما نتایج نشان داد مردم حتی در نظرسنجی‌ها نظرات نهایی خود را آنگونه که باید بیان نمی‌کنند. نزدیکی آرای جلیلی به قالیباف در حالیکه بعد از شمارش آرا فاصله 6 میلیونی را به تحلیگران نشان داد، همانقدر شوک‌آور بود که ریختن رای رئیسی و اصولگراها در سبد پزشکیان. اگر فرض بر این باشد که آرای خاکستری در رای خاموش 60 درصدی پنهان مانده ، سبد رای 10 میلیونی پزشکیان از کدام خاستگاه به صندوق‌ها واریز شد؟
حذف وفاداری سیاسی مردم به جناح‌ها
مصاف مردم با تئوری‌های سیاسی و نظرسنجی‌ها نشان داد، وفاداری جناحی در حال رنگ باختن است. آنچه در کاهش مشارکت انتخابات مجلس دوازدهم وجود داشت و در ادامه انتخابات هشتم تیر را شکل داد، چهره زیرک مردم را در مقابل حیرانی سیاسیون به نمایش گذاشت. مردم در دو انتخابات گذشته لباس وفاداری سیاسی را در دو سمت از تن درآورده‌اند و خود را پشت منفعت‌های اجتماعی و آینده‌نگرانه استتار کردند. انتخابات مجلس دوازدهم که به انتخابات یکدست‌سازان شهره بود نشان داد خودی‌ها هم رای خود را برای جناح سیاسی نزدیک به خود خرج نمی‌کنند و آرای خاکستری هم نشان داد، در قبال وعده‌های بدون عمق سیاسی در فضای بسته به میدان نیامده است.
تحلیل این روزها برای تحلیلگران خبره هم دشوار است، چراکه مردم تردید می‌سازند و این تردیدسازی یک روش سیاسی برای مقابله با تندروی‌ها و بازیگری در «میدان کسب رای» شده است. “محمدرضا تاجیک” نویسنده و استاد دانشگاه و مشاور رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در دولت سیدمحمد خاتمی، در تحلیلی از برآیند انتخابات گفته است: «نتیجه انتخابات یک رخداد بود. رخداد قابلیت پیش‌بینی‌ ندارد، تحلیل‌ها را دچار لکنت و نظرسنجی‌ها را با بن‌بست مواجه می‌کند؛ نظرسنجی و تحلیل‌هایی نداشتیم که چنین پیش‌بینی‌ای از مشارکت ارائه کرده باشند. قبل از انتخابات گفته بودم امکان مشارکت با دم مسیحایی هم ممکن نیست و گفته بودم احساس شدیدی در جامعه وجود دارد که همان احساس مهجوری و بی‌قدرتی سیاسی، بی‌تاثیری و بیگانگی و یک نوع استیصال و ناباوری سیاسی است. این احساس تا وقتی پابرجاست اجازه کنش نمی‌دهد و خودِ کنش، عدم کنش و خودِ مشارکت عدم مشارکت، می‌شود. ازطرف دیگر جامعه دچار خمودگی و انفعال آموخته‌شده است.»
رای پزشکیان از سبد اصلاح‌طلبی نبود
تاجیک در گفت‌وگویی با “انتخاب” ترجمه دقیق این وضعیت سیاسی را اینگونه به زبان می‌آورد که: دریافت عملی شعار «اصلاح‌طلب و اصولگرا دیگه تموم ماجرا» در این فضا اتفاق افتاد. جریان اصلاحات تقریباً با تمام سرمایه خود به میدان آمد. رأیی که پشت سر آقای پزشکیان رفته است از سبد اصلاح‌طلبی نیست بلکه از روستاها و اقشار شهرهای کوچک است که بیشترین رأی را به او دادند و نمی‌توان گفت از طبقه متوسط است که سبد رأی اصلاح‌طلبی است. اصولگرایان هم ریزش داشتند و نتوانستند همان رأیی که پشت سر آقای رئیسی داشتند را احیا کنند. بنابراین یک بحران مقبولیت و مشروعیت برای گروه‌های مرجع، افراد کاریزماتیک و اشخاص مطرح، جریان‌هایی که فرض بر تاثیرگذاری بر جامعه داشتند و دیگر افراد که به انواع گوناگون فعال شدند و سخنرانی کردند، مردم را دعوت کردند و بازی‌های مختلفی صورت دادند، انگیزه‌ها و انگیزش‌های مختلفی وارد بدن جامعه کردند اما اکثریتش پاسخ نداد، ایجاد شده است.»
پول‌پاشی هم سفره مردم را رونق نداد
اما به رغم صحت این نگاه سیاسی به آرای انتخابات ریاست‌جمهوری باید عوامل موثر دیگری را نیز شیوه بیان مردم پای صندوق‌ها یا ماندن در خانه دخیل کرد. منافع مردم از میدان سیاست و اقتصاد کشور در تضاد با هم قرار گرفته است.
این تضاد منافع یکی از عوامل موثر بر اعوجاج آرای ریخته شده در صندوق‌ها یا عدم مشارکت 60 درصدی است. اگر سه گروه رای سیاسی در همراهی سیاسی با کاندیداها را در نظر یگیریم، عده‌ای که نگاه ایدئولوژیک به رای دارند یا نامزد مطلوب خود را در دو سوی این جناح‌بندی می‌بینند، در حال کاهش هستند. این همان کاهش وفاداری به آرای جناحی است. در کنار این ریزش آرای منفعت‌طلبانه در دوقطبی اقتصادی کشور در حال افزایش است، آرایی که عملکرد طیف‌های سیاسی را در کوتاه‌مدت بر سفره‌های خود می‌سنجد. افزایش آرای پزشکیان در روستاها در حالی‌که خاستگاه اجتماعی او در سبد مشارکت اصلاح‌طلبانه هم تعریف می‌شد، نشان داد عملکرد رئیسی و دولت سیزدهم در کاهش شکاف‌های طبقاتی و معیشتی آنچنان پررنگ بوده که طیف روستایی با نادیده گرفتن مطالبات سنتی خود، صداقت و عدالت‌محوری پزشکیان را پسندید. این انتخاب بیش از هر دریافتی بیانگر مطالبات کشاورزان و روستاییانی است که در خشکسالی‌های اخیر و کاهش تولید نتوانستند با پولپاشی دولتی امرار معاش کنند و تعییر را در جهت منافع خود دانسته‌اند.
از طرفی مشارکت نکردن طیف متوسط جامعه نشان دیگری داشت. این طیف به رغم تمایل و سمپاتی که به پزشکیان داشت به او رای نداد. بهتر است بگوییم بخش بزرگی از این گروه با رای ندادن این پیام را صادر کردند که مقابل مطالبات عمیق خود در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی به حداقل‌های عدالت‌خواهانه و یا اظهارات سطحی دباره حجاب و فیلترینگ پاسخ نخواهند داد. بنابراین کسب رضایت این گروه در مدت باقیمانده بسیار سخت خواهد بود، حتی اگر ترس از ورود جلیلی و تدروها به قوه مجریه برای آنها به تصویر کشیده شود. از این رو تلاش‌های آخر دو طیف حاضر در انتخابات اگر در مناظره‌ها و اظهارات روزهای آینده به تب کوچکی در جامعه خاکستری نینجامد، تنور انتخابات در دروه دوم هم داغ نخواهد شد.