از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تبلیغ نمی‌کنیم خواهش می‌کنیم

مسعود نادری( فعال فرهنگی)

 سال‌ها پیش بعد از حماسه دوم خرداد سال ۱۳۷۶  “سید محمد خاتمی” رئیس جمهور منتخب آن زمان داستانی را نقل کرده اند.   ایشان گفته‌اند : یکی از خبرنگاران برایم گفته است که در آخرین ساعات مهلت قانونی تبلیغات جوانانی را  در خیابان دیدیم که پوستر شما را پخش می‌کردند، پیش خودمان گفتیم برویم کمی با آنان شوخی کرده سر به سرشان بگذاریم.  رفتیم و به آنان گفتیم: آقا وقت قانونی تبلیغات  تمام شده، چرا تبلیغ می‌کنید؟ گفتند:  تبلیغ نمی‌کنیم،  خواهش می‌کنیم! می‌گوئیم : آقا ، خانم! خواهش می‌کنیم به آقای خاتمی رای دهید. الآن هم که وقت قانونی تبلیغات می‌رود که پایان به پذیرد، ما هم مانند آن جوانان سال ۱۳۷۶ “تبلیغ نمی‌کنیم،  خواهش می‌کنیم. “ خواهش می‌کنیم به دکتر پزشکیان رای دهید.
خواهش ما اما، خواهشی است برای ایران، ایرانیان.

برای به ثمر نشستن آن خون دلها که خورده ایم  تا که ایران، ایران شود.  برای آن امیدها که در دل جوانان کاشته ایم، برای دختران، پسران. خواهشی نه برای معجزه و شق القمر کردن بلکه برای یک گام و فقط یک گام به جلو قدم برداشتن برای بازگشت به مسیر عقلانیت، عدالت، معنویت. برای آزادی. برای تنفس در هوای پاک صبحگاهی. برای دیدن صبح ، صبح صادق. هر چند از راهی دور!  
خواهشی برای آبادی ، آبادی تمام ایران . از  چابهار تا ماکو  ، از چالدران تا سراوان . برای کنار هم بودن ،با هم بودن، برابر بودن. برای برادری برادری کرد، ترک ،عرب، لر ،بلوچ، ترکمن، گیلانی و مازنی بودن. خواهشی برای شادی،خندیدن، خنده‌‌‌‌ای از ته دل. قهقه زدن.   برای آرزو داشتن، برای پرواز، به هوا پریدن. خواهشی برای دوبارحماسه آفریدن . برای ایران که ایران باقی بماند.