دولت در آفتاب
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)در مطلع این مطلب لازم است یادآوری شود که بنیان و ریشه یک اندیشه و کنش سیاسی در یک منظومه و دستگاه فکری و فلسفی معین و مشخص، مکنون و مکتوم است؛ بنابراین، شناخت یک پارادایم معرفتی – مدیریتی منشأ و سرچشمه شناخت یک اندیشه و کنش و فعل سیاسی است، کنشی و فعلی که در فرایند و معنای زندگی و حیات اجتماعی، قابل حذف و تقلیل به چیزی دیگر نمیباشد.التفات آگاهانه به تشکیل دولت و موضوع حکمرانی از عناصر اصلی و شروط اساسی فهم اندیشه و کنش سیاسی است. از منظر تفکراثربخش، اثر و خاصیت سایهها و عدم شفافیت ها، با وضوحیت و روشنایی ها، هرگز یکسان نمی باشد. ژرف بیاندیشیم سایه یعنی عدم حضور و وجود آفتاب.لذا، آفتاب و نور و روشنایی اصل و اصالت دارد و سایه ها فرع و فرعیت دارند. سایه ها، با تاریکی، ابهام، ابهام، ناآگاهی و عدم مسئولیت و کتمان، هم مفهومی و هم معنای و هم مصداقی دارند. اساساً، زندگی انسان در سایه و بدون آفتاب امکانپذیر نیست. گویی، آدمی فقط در شب و شبه شب بسر میبرد و منتظر نور و روشنایی است که کار و کوشش و تلاش و فعالیت شروع شود و زندگی آغازیدن کند و شکل بگیرد.پس لاجرم زیر آفتاب بودن امکان زندگی را فراهم میکند و هستی انسان از کتم عدم و پوشیدگی و پوسیدگی میرهاند و به هستی و اثرمندی سوق میدهد. در نظر بگیرید، اگر آفتاب و خورشید نبود، زندگی و انسان چه وضعی و وضعیتی داشتند؟اندیشه و کنش سیاسی در دو ساحت نور و آفتاب و فقدان و نیستی آن یعنی سایه و تاریکی، بسیار متفاوت هستند.اولی زندگی ساز است و دومی زندگی سوز.
اینک به چند ویژگی اساسی و بنیادی دولت و قدرت در آفتاب میپردازم:
1- سرآغاز دولت در آفتاب، خردورزی و عقلانیت است. خردورزی با پذیرش حقایق و واقعیات عینی و شنیدن صدای عقل و صدای اندیشه و اراده مردم همراه است.(کتاب عقل صدای). در مقابل اندیشه ورزی، نگرش ایدئولوژیک قرار دارد.یعنی منطق و علم و دانش و استدلال و حقیقت در برابر تکلیف ایدئولوژیکی و باید ها و نبایدها، بایدها بایدها کجا، دلیل و برهان کجا. از دل و درون باید بایدها، اجبارها و عدم اختیارها و انسدادها و اسارتها و استبدادها، بیرون می آید.
2- دولت در آفتاب، دولت «زندگی ساز»است.زندگی با اندیشه و علم و اقتصاد و عقل معاش اندیش ساخته میشود و رشد و بالندگی مییابد و ترقی و تعالی می جوید.زندگی همانند گلی و گلستانی است که اگر از نور و آفتاب دور باشد، پژمرده و پوسیده میشود.همه چیز چنین است.بنابراین، زندگی سازی با تفکر، تجربه، دانش و خردجمعی و حقایق معنایی، امکانپذیر است. (کتاب اندیشه و زندگی).
3- دولت آفتاب و علم باوری. بی تردید زمانه ما با زمانه پیشینیان و گذشتگان ما و حتی پنجاه و بیست سال گذشته، فرق و تفاوت ماهوی و اثری کرده است.نسل جدیدی پدیدار گشته است.زندگی کنونی انسان در قرن بیست و یکم، مبتنی بر علم و علم محوری و دانش بنیانی است.دولتی که علم باور و کارشناس محور است با دولتی که ایدئولوژی محور و تحکم مدار است، از زمین تا آسمان فرق دارد.
4- اثربخشی و کارآمدی. دولت در آفتاب، لاجرم اثربخش، خیرمند، نافع و فایده مدار است.و البته محور و مدار آن مردم و زندگی مردمان میباشد.در مقابل دولت در ابهام و ایهام، نفع و سود و بهره را برای عدهای تقلیل و مخفی میخواهد. پس، اساساً، بودن در سایه ها و تاریکی ها، بودن در مخفیگاهها و ناشناختگی ها و عدم شفافیت هاست. مثل، رانت خواری های مخفی و اختلاس های ویرانگر.
5- دولت در آفتاب، دولت تغییر و اصلاح و تحول است. در واقع، بودن در محضر آفتاب، حضور در ساحات و سطوح گوناگون روشنایی و آگاهی و آزادی است. حرکت در سپهر زندگی با حرکت در مسیر روشنایی نسبت دارد.دولتی که تغییر و تحول خواه است با دولتی که درصدد حفظ وضع موجود و حتی بازگشت به دوران سنتی و تاریکی است، هرگز یکسان نیست.
6- دولت در آفتاب، دولت در صلح و دوستی و آرامش و امنیت است. آفتاب و خورشید برای همه یکسان میتابد و این مردمان هستند که با آگاهی و شناخت چگونگی استفاده از آفتاب را تمرین، بهرهمند و رشد میکنند.آرامش با صداقت همراه است.در مقابل توهم با تحکم و زورگویی، جنگ، خشونت و اضطراب ارتباط دارد.
7- در معرض آفتاب و حقیقت خورشید و در روز روشن، میتوان به اندیشه و کنش سیاسی، اعمال فکر و فعل و اراده و اختیار سیاسی اندیشید، پرسش کرد، مطالبه نمود، نقد و بررسی داشت، مهمتراز همه، گفتوگو و تعامل داشت. ترفند مافیا، قرارگرفتن در تاریکیها و فرار از شفافیت هاست.
8- دولت در آفتاب عین ایستادن در منطق و برهان و راستی و راستگویی و نور و روشنائی است. و این عناصر و مؤلفه ها، لازمهی بازگشت به زندگی است. مردمی که در سمت آفتاب و حقیقت بایستند، همواره خوشبخت و خرسند هستند. حقیقت با آگاهی آشکار میشود.