منازعه یا مناظره؟!
علیرضا بهشتی (روزنامهنگار و استادیار دانشگاه) این روزها مانند ادوار پیشین انتخابات ریاست جمهوری، مجددا بحث نامزدهای انتخاباتی کاندیداها داغ است. انتظار این بود که چنین مناظرههایی فرصتی برای ارایه برنامهها دیدگاههای نامردها در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ باشد. اما بیشتر حاشیه سازی، دسته بندیهای سیاسی، فرافکنی و بد اخلاقی نصیب مخاطبان شد. بدیهی است که که این آسیبها به فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی بر میگردد.
تخریب، تهمت، کنایه زدن و... مؤلفههایی که متاسفانه در فرهنگ سیاسی ایران نهادینه شده است و خود یکی از مهم دلایل واگرایی میان مردم و اصحاب سیاست است. دیدم و شنیدیم که برخی از نامزدها دوران کنونی را رها کردند و به تخریب شخصیت گذشتگانی پرداختند که حتی دقایقی فرصت دفاع از خود را ندارند. نامزدهایی که از هرگونه تحمل پذیری سیاسی به دور هستند و مشکلات کشور را به این و آن نسبت میدهند و خود را به دور از هر نقص و خطایی میدانند. پرسش بنیادین این است که این نامزدها چگونه میتوانند تضمین کنند، اگر زمانی بر اریکه دستگاه اجرایی کشور تکیه زنند باز هم به گذشته بر نگردند و مقصر را آنان که نیستند، ندانند؟ واقعیتهای موجود در جامعه را باید درخانههای مردم و سرسفرههای آنان دید.
جای شگفتی است که برخی از عزیزان، هر اقدام انجام شده که مورد وفاق مردم است را به خود نسبت دادند و هر اقدامی که نقدی برآن وارد است به دولتهای که در جریان سیاسی مقابل قرار دارند. گویا زمان حال را به فراموشی سپردهاند و به این پرسش پاسخ نمیدهند که اگر اوضاع بر وفق مراد همگان است و اوضاع بهکام، پس چرا به میدان آمدند و از سوی دیگر کدام مشکل را میخواهند حل کنند؟ چون به زعم آنان مشکلی وجود ندارد و اگر وجود دارد به کسانی برمیگردد که در گرایش سیاسی با آنها تفاوت دارند و لاغیر؟!
در این مناظرهها آنچه بیشتر از هر موضوع دیگری آشکار شد، جهتگیریهای سیاسی عریان و دیدگاههای ایدئولوژیک و واگرایانه بود که نه تنها سبب انسجام ملی نمیشود، بلکه تار و پود جامعه سیاسی را از هم میگسلد. مطرح کردن دیدگاههای صفر یا صدی، قهرمانگرایانه ، فردگرایانه و مطلقگرایانه برخی از نامزدها نیز در مناظرهها کاملا مشهود بود. بدیهی است که وقتی فردگرایی و مطلقگرایی به عنوان یکی از خلقیات نهادینه شده در فرهنگ سیاسی ایران جای خرد ورزی مینشیند، نباید به غیر از فرافکنی، اتهام زنی، بد اخلاقی و بگو مگوهای پینگ پنگی انتظار دیگری داشته باشیم. وقتی برخی از آمارها با انگیزه جناحی بازگو میشود و برخی از آمارها با همان انگیزه بیان نمیشود، منافع ملی به منافع حزبی و گروهی تبدیل میشود، نقد دولتها رنگ و بوی سیاسی میگیرد و به جای مشاهده بحران و طرح مسئله افراد و شخصیتها محور مبارزه میشوند، نه آسیبها و مشکلات؛ طبیعی است که اجماع و انسجام درونی به رویایی دست نیافتنی تبدیل میشود و این تقابلهای فردی به پوستین وارونهای تبدیل میشود که مسائل و مشکلات بنادین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را وارونه نشان میدهد.
برخی از نامزدهای محترم از کارهایی که کردند گفتند، اما نگفتند چه کارهایی نکردند. اگر این همه تلاش و دغدغه آنها برای رفع مشکلات مهم مردم بوده است، به طور عینی نتایج شکلگیری این مدینه فاضله را در کجا باید جستجو کنیم؟ و به بیانی دیگر چرا نتایجش برای مردم ملموس نیست. باید از مردم پرسید که در حالحاضر شرایط اقتصادی خوبی دارند یا خیر؟ به عنوان مثال درباره کارنامه عزیزانی که در عرصه مدیریت شهری فعالیت کردهاند، باید از مردم تهران پرسید که آیا از وضعیت ترافیک و آلودگی هوا، راضی هستند یا خیر؟ وضعیت جمع آوری زباله در شهر تهران چگونه است؟ وضعیت ایمنی در ساختمانهای تهران در چه شرایطی است؟ مدیریت بحران آماده مقابله با حوادث غیر مترقبه در این کلانشهر را دارد؟ وضعیت پارکینگهای شهری در مناطق پرتردد چگونه است؟ با وجود طرح جامع شهر تهران در افقی 20 ساله که مربوط به سال 1386 است، وضعیت کیفیت زیست در تهران امروز چگونه است؟ و... پس باید از کارهای انجام نشده نیز سخن گفت و درباره آنها از مردم پرسید.
البته درباره کارنامه عزیزانی که فراتر از عرصه شهری، در عرصه سازمانهای دولتی یا خانه ملت، سالها فعالیت کردهاند، نیز وضعیت چنین است. به هر روی، اگر مردم تصمیم گیرندهاند چرا باید برخی از نامزدهای محترم به جای آنها بنشینند و نظر دهند؟ دفاع از کارنامه و فعالیتها یک روی سکه است و به جای مردم از دولت خاصی دفاع کردن و وارد تقابل فردی با نامزد دیگری شدن به جای مردم، روی دیگر سکه .
نکته بنیادین دیگر در مناظرههای انجام شده، نبود تحمل پذیری سیاسی در زمینه نقد از سوی برخی از نامزدها بود. گویا آیه شریفه «رب اشرح لی صدری»؟ که خواست حضرت موسی از پروردگار است و آغازگر بسیاری از سخنرانیها و گفتارهاست را از یاد بردهاند.
مگر خداوند در سوره انشراح خطاب به حضرت رسول نمیفرماید: «الم نشرح لک صدرک»؟ آیا این سعه صدر در زبان امروز سیاسی به معنی تحمل پذیری سیاسی نیست؟ رویکردی که هم در رفتار سیاسی حضرت رسول(ص) مشاهده میشود و هم در دوران حکمرانی امیر المومنین(ع). مگر در سیره حضرت رسول در عرصه مدیریت سیاسی، صلح حدیبیه جز تحمل پذیری سیاسی و نمود عقلانیت در رفتار سیاسی پیامبراسلام است. بنابراین صحت این ادعا که «مردم نمیخواهند به یک دهه گذشته بر گردند» یاخلاف آن را باید از مردم پرسید.
موضوع دیگری که در مناظرههای انجام شده بسیار آشکاربود، رویکردی ایدئولوژیک به مسائل سیاسی و اقتصادی بود. گاهی ایدئولوژی در مناظرهها آن قدر عریان میشد که برای حفظ منافع گروهی یا حزبی افرادی قربانی میشدند و نام آنها برده میشد که خدمات آنان البته متناسب با اختیارات و ظرفیتهای وقت، هیچگاه از یاد مردم نمیرود. گویا برای جذب آرای بیشتر باید تخریب کرد نه تدبیرو باید به گذشته سفر کرد نه اینکه حال را دید! مگر میشود کاستیها یا خدمات دولتهای مختلف را بر مبنای رویکردهای سیاسی و دیدگاههای فردی، یکپارچه کنار گذاشت و دولتهای خاص را در مقطع زمانی خاص و با رویکرد سیاسی خاصی به طور گزینشی انتخاب کرد و قانون همه یا هیچ و صفر یا صد بودن را درباره آنها به کار برد و آن گاه از انسجام ملی سخن گفت؟ البته در مناظرههای انجام شده نیم نگاهی هم به برنامههای اقتصادی شد که کمترین زمان را در مناظرهها به خود اختصاص داد و آن قدر اتهام زنی و تخریب بر فضای مناظرهها غلبه داشت که حتی در ارایه برنامههایی که البته با نقدهای فراوان و اما و اگر همراه است نیز، برخی از نامزدها از فضای تخریب دور نمیشدند و حتی در ارایه برنامه اقتصادی آنان نیز منافع گروهی و حزبی فراتر از منافع ملی نمود پیدا میکرد. کوتاه اینکه، متأسفانه با گذشت زمان زیادی از آغاز مناظرههای پر حاشیه انتخابات ریاست جمهوری در دهه 80، هنوز هم محور مناظرهها عملکرد گذشتگان است و در این میان آنچه فراموش میشود حال مردم است. نمونه آشکار این مسئله، دو مناظره پایانی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است که در آن بیش از پیش تیغ برنده فردگرایی و جزمگرایی را دیدیم، نه عقلانیت سیاسی؛ تخاصم را دیدیم نه تواضع؛ و در نهایت منازعه را دیدیم نه مناظره.