رضا شجیع - همین چند سال پیش بود که پژوهشکده تربیتبدنی وقت و بعدها پژوهشگاه تربیت بدنی در تیررس انتقادات فراوان قرار داشت. به طور هفتگی مصاحبه های فراوان از گوشه و کنار منتشر و به گوش می رسید و این نهاد مهم پژوهشی کشور در مرکز توجه دانشگاهیان و دانشجویان حوزه علوم ورزشی قرار داشت. با گذشت حدود 4 سال از حضور تیم جدید مدیریتی در راس پژوهشگاه تربیت بدنی، امروز شاهد سکوت سنگین بسیاری از دانشگاهیان در قبال فعالیت ها، عملکرد و به طور کلی وضعیت این نهاد مهم علمی هستیم. پژوهشگاهی که 3 سال اول کاری خود را درگیر انتقال دوباره از مشهد به تهران بود و البته در این مسیر پر ماجرا، بسیاری از انرژی خود را از دست داد.
ضمن تاکید مجدد بر اشتباه بودن تصمیم مدیران وقت وزارت علوم مبنی بر انتقال پژوهشگاه تربیت بدنی به مشهد و پذیرش زمان تقریبی حدود 3 سال برای ساختارسازی مجدد، امروز دیگر با گذشت حدود 4 سال از این اتفاق، نباید پشت آن تصمیم اشتباه پنهان شد و همچنان پاسخ مشخص به خیل مطالبات جامعه دانشگاهی ارایه نکرد. جامعه دانشگاهی حوزه ورزش از تیم مدیریتی جدید پژوهشگاه که با تجربه کافی و اندوخته های فراوان به صحنه آمده بود انتظار داشت؛ ضمن باز کردن میدان های جدید با چهرهها و افکار نو، زمینه تحول جدی در پژوهش های حوزه علوم ورزشی را فراهم سازد. اما پژوهشگاهی که در بیانیه ماموریتش، خود را پاسخگو به نیازهای پژوهشی کشور و توانا در ارائه رهنمود و مشاوره به سیاست گذاران و متولیان ورزش کشور می داند، در 4 سال دولت یازدهم نتوانست گام چندان بلندی در جهت ساماندهی وضعیت پژوهشی ورزش کشور بردارد.
تشکیل شورای هماهنگی مراکز آموزش و پژوهش ورزش کشور از سوی پژوهشگاه
تربیتبدنی، اتفاق به ظاهر ارزشمندی بود که طبق شواهد به خروجی مورد انتظار خود دست نیافت. در آخرین جلسه این شورا می توان به مصوباتی نظیر تشکیل کارگروه حفظ هویت و یکپارچگی رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی و رتبه بندی دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی اشاره کرد. به نظر می رسد این نهاد مهم ورزش کشور از نقش واقعی خود دور شده و توان محوری، ملی و تاثیرگذار خود را در مدیریت پژوهشی کشور از دست داده است.
برگزاری دوره های پولساز آموزشی نظیر دورههای بدنسازی و ماساژ و همچنین تمرکز صرف بر روی همایش بین المللی تربیت بدنی و علوم ورزشی (آن هم با جنبه پررنگ اقتصادی)، از جمله مهمترین اقدامات متولی پژوهش در ورزش کشور هستند. بین اتفاقات و نیازهای روز ورزش کشور با اقدامات این پژوهشگاه کیلومترها فاصله وجود دارد و مهمترین اقدام این پژوهشگاه در مورد کاهش این فاصله و برگرداندن این مرکز به جایگاه علمی و واقعی خود، امضای صرف تفاهم نامه ها و همچنین مصاحبه های گاه به گاه رئیس پژوهشگاه در مورد اعلام آمادگی برای کمک به وزارت ورزش و جوانان است. موضوع اینجاست که پژوهشگاه تربیت بدنی فاقد هرگونه برنامه ساختارمند برای گفتمان سازی علمی در حوزه ورزش و همچنین واکنش علمی سریع در برابر رویدادها و اتفاقات ورزش کشور است. در موضوعات مختلف ورزش کشور که همگان منتظر یک واکنش علمی هستند، صدایی از پژوهشگاه تربیت بدنی به گوش نمی رسد و همه چیز در سکوت سپری می شود. در مورد پژوهش های بنیادین نیز ماجرا به همین منوال است؛ بی خبری مطلق!
از موضوعات کلان ورزش کشور که بگذریم، در مورد ساماندهی وضعیت انتشار کتب، پایان نامهها و طرح های پژوهشی نیز هنوز برنامه مستمری از سوی پژوهشگاه تربیت بدنی اجرا نشده است. وضعیت نابسامان کتب و پژوهش های علوم ورزشی که این روزها با واکنش های جدی در فضای مجازی مواجه شده است، به راحتی از سوی این متولی محترم مورد بی توجهی قرار گرفته و به دست فراموشی سپرده می شود.
به نظر می رسد بازنگری در اولویت ها و برنامههای محوری پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی ضروری است. پژوهشگاهی که روزگاری چشم امید جامعه علمی ورزش کشور بود و متاسفانه امروز به چشم امید عدهای محدود و انگشتشمار تبدیل شده است. در پایان توجه شما را به بیانیه «چشم انداز» این مرکز مهم علمی جلب
میکنم:
هدف نهایی پژوهشگاه تربیت بدنی مطرح شدن به عنوان یک قطب پژوهشی کشور و یک مرکز پژوهشی معتبر در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تاکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علوم ورزشی است.
واژههای زیبایی که ما را به رویا میبرند و دیگر هیچ!
پژوهشگاه دارای منابع انسانی فرهیختهای است که هر کدام در نوع خود نخبه و آیندهساز هستند. این یادداشت نقدی به تفکر حاکم بر پژوهشگاه تربیت بدنی است و هرگز تلاش ها و کوشش های اعضای هیات علمی جوان و منابع انسانی ارزشمند این نهاد علمی را نادیده نمیگیرد.نقد تفکر حاکم بر پژوهشگاه تربیت بدنی در واقع نقد یک جریان ریشه دار دانشگاهی است و اساساً نقد چنین جریانی بدون «هزینه» نخواهد بود.
استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع میباشد. طراحی و اجرا توسط:
هنر رسانه